loading...
سایت تفریح و سرگرمی،مطالب جنجالی،عکس ها و پست های فیس بوکی،استخدام،کاریابی،جوک،اس ام اس،اخبار،عکس،جدیدترین اخبار استخدامی،قیمت طلا و
مدیر بازدید : 95 پنجشنبه 16 مرداد 1393 نظرات (0)
همسر شما هم لجباز است؟
همسر لجباز,رفتار با همسر لجباز,لجبازی
لجبازی یک خصوصیت شخصیتی است که باعث می شود افراد کارهای بچگانه بکنند و تصمیم های غیر منطقی بگیرند. گاهی لحن صحبت زن یا شوهرها باعث می شود که همسرشان لجبازی کند.
اولین و مهم ترین توصیه برای رفتار با همسر لجباز، مدارا کردن است. جر و بحث  زن و شوهرها و اختلاف  نظر های آن ها باعث می شود که گاهی در گفت و گو با یکدیگر جانب انصاف را رعایت نکنند. لجبازی یک خصوصیت شخصیتی است که باعث می شود افراد کارهای بچگانه بکنند و تصمیم  های غیر منطقی بگیرند. کمبود اعتماد به نفس، نداشتن خود باوری و احساس شکست باعث لجباز شدن افراد می  شود. گاهی لحن صحبت زن یا شوهرها باعث می شود که همسرشان لجبازی کند. بنابراین زوج ها باید در گفتار و رفتارشان دقت لازم را داشته باشند و ببینند چه عمل یا رفتارهایی باعث واکنش همسرشان به صورت لجبازی می شود و سعی کنند از آن عمل ها پرهیز کنند.
نگذارید لجبازی به عادت تبدیل شود
ذکر این نکته هم ضروری به نظر می رسد که اگر همسری بعد از چند بار لجبازی به نتیجه مطلوب و خواسته خود برسد، این رفتار برای او به عادت تبدیل خواهد شد؛ بنابراین اگر مرد یا زنی مطمئن است که به درخواست همسرش جواب مثبت خواهد داد بهتر است در همان ابتدا او را به خواسته اش برساند ولی اگر قرار است به هیچ عنوان، کاری را انجام ندهد یک «نه» محکم و البته منطقی به همسرش بگوید و به هیچ وجه از نظرش برنگردد. در خصوص لجبازی باید به یک نکته کوچک، اما بسیار پر اهمیت توجه داشته باشید آن هم این که گاهی اوقات همسر شما لجبازی می کند، فقط برای این که احساس می کند شما خود را از او برتر می دانید. بنابراین اگر احساس کردید که لجبازی همسر شما به این دلیل است، در رفتار و لحن خود با همسرتان تجدید نظر کنید، طوری که او بداند شما اصلا چنین قصدی را ندارید.
چند توصیه برای رفتار با همسر لجباز
با این حال و اگر همسر لجبازی دارید، باید در رفتارتان یک سری نکات را رعایت کنید تا همسرتان مدام با شما لج و لجبازی نکند.
_ هیچ گاه در برابر لجبازی های همسرتان شما لجبازی نکنید چرا که در این صورت همسرتان هیچ گاه دست از لجبازی برنخواهد داشت و اوضاع زندگی تان هر لحظه بدتر خواهد شد.
_ وقتی که همسرتان عصبانی است، با او بحث نکنید بلکه در آن لحظه او را به آرامش دعوت کنید. همیشه خواسته  های تان را در آرامش به او بگویید.
_ بدانید فردی که لجبازی می  کند معمولا خودش می  داند که حق با او نیست اما هیچ وقت نمی  خواهد این را به زبان بیاورد، پس شما نیز اصراری نداشته باشید که او به لجباز بودنش اعتراف کند.
_ همیشه اشتباهات همسرتان را با احتیاط و مهربانی با او در میان بگذارید چرا که اگر او احساس کند، دارید تحقیرش می  کنید یا انتقادتان را توهین  آمیز به او منتقل می  کنید ممکن است با شما لجبازی کند و رفتارهای اشتباهش را نپذیرد و رویه  اش را تغییر ندهد.
_ در پایان هم به همسر خود کمک کنید، بیشتر با او حرف بزنید، بنای احترام و قدردانی را در خانه بگذارید و از او بخواهید که عادت لجبازی را ترک کند.
مدیر بازدید : 94 چهارشنبه 15 مرداد 1393 نظرات (0)
تکنیک‌های تقویت حافظه
تقویت حافظه,قوی بودن حافظه‌,اعتماد به حافظه
اگر حافظه‌تان ضعیف است، اگر قرار ملاقات‌هایتان را فراموش می‌کنید، اگر هر چه درس می‌خوانید در حافظه‌تان نمی‌ماند، این مطالب را بخوانید.
دکتر  سیدا در مقاله ‌خود به نکاتی اشاره کرده است که می‌تواند حافظه را تقویت بخشد و ما را در انجام کارها یاری کند.
وی در مقاله خود به تکنیک‌هایی اشاره کرده است که به شما کمک می‌کند حافظه‌تان تقویت شود.
اعتماد به حافظه
یکی از موارد خیلی مهم برای تقویت حافظه، اعتماد به حافظه است. روانشناسان حافظه را به یک شبکه یا توری تشبیه کرده‌اند؛ به هر میزان نسبت به توانایی حافظه تردید کنید، سوراخ‌های این شبکه بازتر می‌شود و نمی‌توانند مطالب را خوب نگه دارند.
ولی اگر به حافظه‌تان اطمینان داشته باشید، سوراخ‌های شبکه بسته می‌شوند و مطالب را بهتر نگه می‌دارند پس به توانایی مغز و قوی بودن حافظه‌تان اطمینان کنید تا حافظه نیز به شما کمک کند؛ هیچ وقت به قدرت حافظه خود شک نکنید، اشخاصی که جملاتی از قبیل «حافظه‌ام ضعیف شده، سنم بالا رفته و دچار فراموشی شده‌ام، مطالب را خوب نمی‌توانم به خاطر بسپارم، زود فراموش می‌کنم» را مرتب تکرار می‌کنند به شدت به قدرت حافظه خود لطمه وارد می‌سازند.
چرا که با گفتن این جملات به خودشان تلقین می‌کنند که حافظه‌شان ضعیف شده است. اکنون یکی از برنامه‌های هفته آینده یا فردا را بدون یادداشت کردن به خاطر بسپارید و تنها بر اساس اعتماد به حافظه خودتان عمل کنید.
به کار انداختن حافظه
کسانی که از ذهن و حافظه خود به طور منظم و مستمر استفاده می‌کنند، کمتر از دیگران در معرض فرسایش و ضعف حافظه قرار می‌گیرند همان گونه که اگر اعضای بدن انسان، جنب و جوش و فعالیت نداشته باشند دچار سستی و تنبلی می‌شوند، حافظه هم اگر مورد استفاده قرار نگیرد ضعیف می‌شود.
استادانی که پژوهش و مطالعه را کنار نگذاشته‌اند نسبت به استادانی که دست از تحقیق برداشته‌اند از حافظه بهتری برخوردارند.
دلیل عمده این اتفاقات این است که در اشخاص مسن با وجود اینکه برخی رشته‌های عصبی به سبب افزایش سن از دست می‌روند اما بر اثر کار مداوم و مستمر و استفاده از مغز، ممکن است تا میزان 25 درصد از رشته‌های عصبی یک فرد 50 ساله بیشتر باشد.
بنابراین راکد گذاشتن و به کار نگرفتن حافظه، آن را از حالت پویایی بازداشته و حالت رکود و خمودگی ایجاد می‌شود و فرد احساس می‌کند که حافظه‌اش ضعیف شده است.
بررسی و مرور کارهای روزانه
هر شب موقع خواب، یا هر موقعی از روز که فرصتی پیدا می‌کنید کارهای روزانه را به طور منظم و تا حد ممکن به صورت جزیی به خود یادآوری کنید و یا بر روی کاغذ بنویسید؛ این تمرین مغزتان را وادار به فعالیت می‌کند و در نهایت باعث تقویت حافظه می‌شود.
علاوه بر این، یک بار هم کارهای مثبت و مؤثری که انجام داده‌اید و یا اوقاتی را که بیهوده تلف کرده‌اید، یادآوری کنید و اگر برنامه نامنظمی داشته‌اید، در روزهای آینده آن را تکرار نکنید.
در واقع مرور کارهای روزانه علاوه بر تقویت حافظه، روند پیشرفت زندگی شما را ترسیم می‌کند و نقاط ضعف و قوت شما را گوشزد می‌نماید.
تمرکز
تمرکز یعنی دقت روی یک موضوع مشخص، بی‌ آنکه افکار دیگری ذهن را به خود مشغول کند؛ تمرکز یعنی یک بعدی فکر کردن و افکار بیهوده و اضافی را کنار گذاشتن، یعنی تمام حواسمان به کاری که انجام می‌دهیم باشد. همزمان با کنترل ذهن، حافظه خود را نیز تقویت خواهید کرد.
تمرکز در هنگام یادگیری و به خاطر سپاری، مدت زمان و دفعات لازم برای تکرارِ موضوعِ موردِ یادگیری را کاهش می‌دهد.
فاصله بین یادگیری
یکی از علت‌های مهم خستگی مغز، طولانی بودن مطالعه است. بین یادگیری فاصله بیندازید. پس از یادگیری یک مطلب چند دقیقه صبر کنید تا مطلب در مغز جا بیفتد، بعد مطالعه را ادامه دهید. در کل روش «هر نیم ساعت مطالعه، پنج دقیقه استراحت» را فراموش نکنید.
فهمیدن
معده برای هضم و جذب است. یک لقمه برای معده زحمت زیادی ندارد اما اگر چند لقمه را یک دفعه با هم در دهان بگذاریم نمی‌توانیم خوب بجویم، خوب ببلعیم و خوب هضم کنیم.
کار مغز نیز شبیه کار معده است مطالب را خوب بخوانید و تجزیه و تحلیل کنید آنگاه به خاطر بسپارید؛ از حفظ کردن بدون درک معنی خودداری کنید.
سیستم لایه لایه برای یادگیری اشعار
شعرهایی را که دوست دارید بخوانید و با استفاده از سیستم لایه لایه به خاطر بسپارید. با این روش حافظه خود را تقویت کنید هر بیت را که یاد گرفتید برگردید و از اولین بیت تا جایی که یاد گرفته‌اید مجدد از حفظ بخوانید و به آن بیت بعد را اضافه کنید و همین طور وقتی بیت جدید را یاد گرفتید به بیت اول برگشته و تا آخر همین طور ادامه دهید.
تنفس عمیق
یکی از روش‌های مهم برای تقویت حافظه تنفس عمیق است؛ با کمک تنفس عمیق می‌توانید به اندازه کافی اکسیژن به سلول‌های مغز برسانید.
مناسب‌ترین شیوه برای تنفس روش 2-4-1 است. یعنی یک شماره دم، چهار شماره حبس تنفس و دو شماره بازدم، اگر تنفس عمیق در کنار طبیعت یا هوای آزاد صورت بگیرد بسیار بهتر از تنفس در هوای بسته است.
این نکته را در نظر داشته باشید که یکی از علل کم کاری و ضعف حافظه نرسیدن اکسیژن خون به مغز است بنابراین در هنگام مطالعه فضای اتاق باید اکسیژن لازم را داشته باشد.
مدیر بازدید : 84 چهارشنبه 15 مرداد 1393 نظرات (0)
همه آرزوشونه جای تو باشن!
اعتماد به نفس ,اعتماد به نفس بالا ,اعتماد به نفس واقعی
اعتماد به نفس بالا می‌تواند شما را در هر زمینه ای از زندگی شگفت انگیز نشان دهد. از ظاهرتان گرفته تا حتی نحوه خوابیدن شما. این را فراموش نکنید که افرادی با اعتماد به نفس بالا، موفق‌تر و شاد‌ترند و از زندگی لذت بیشتری می‌برند.

اعتماد به نفس واقعی از شناخت عمیق و همه جانبه ما نسبت به خود، محیط و دیگران ریشه می گیرد و هر چه این شناخت بیشتر باشد بر روی اعتماد به نفس واقعی ما اثرات مثبت بیشتری می گذارد.

برای افزایش اعتماد به نفس روشهای مختلفی وجود دارد. شما این ده قدم را بردارید تا ببینید دنیا چطور به کام شما خواهد شد:
1. شناخت عمیق از خود، در جهت پی بردن به توانائیهای عظیم و پنهان خویش یكی از راه های اساسی افزایش اعتماد به نفس می باشد.

2. نقاط ضعف خود را نیز باید شناخته و در جهت رفع آنها اقدامات لازم را به كار بگیریم و در صورتی كه این كار عملی نباشد، با آنها مدارا كنیم یا از طریق دیگر به جبران آن بپردازیم. مثلاً اگر ناتوانی و محدودیت های جسمی مادرزادی و ارثی داریم از طریق افزایش توانایی های علمی یا هنری خود، این پدیده را جبران نماییم.
 
3. از مقایسه خود را دیگران دست بکشید. مشکل اینجاست که شما فقط قسمت کوچکی از شخصیت آن فرد را که در حال مقایسه‌اش با خودتان هستید می‌بینید. هر شخص به صورت متفاوتی فکر می‌کند، درک می‌کند، احساس می‌کند و یاد می‌گیرد. شما تنها فرد در این جهان هستید که قابلیتی خاص دارید. منظور من توانایی‌های خارق‌العاده نیستند بلکه روش و راهی است که شما برای حل یک مسئله از آن استفاده می‌کنید. یادتان باشد هیچ دو اثر انگشتی یکسان نیستند.
ما باید تنها خود را با گذشته های خود مقایسه كنیم و اگر عقب افتادگی یا ایستایی در ما بوجود آمده باشد، در رفع آنها گام برداریم و همیشه میل به پیشرفت و رشد را مد نظر خود قرار دهیم.
4. سپاسگزار باشید. به جای آن که به نداشته ها و نقاط ضعف خود تاکید کنید لیستی از چیزهایی که دارید تهیه کنید و هر روز زمانی را به قدردانی و سپاسگزاری اختصاص دهید. موفقیت های گذشته، مهارت های منحصر به فرد و حرکت های مثبت خود را مرور کنید.
 
5. از دیگران تعریف کنید. مثبت اندیش باشید. این به شما اجازه می‌دهد تا نقاط قوت دیگران را ببینید و از آن‌ها تعریف کنید. خوب این چه ربطی به اعتماد به نفس داشت!؟ وقتی شما از دیگران تعریف می‌کنید به طور حتم آن‌ها هم همین گونه با شما رفتار می‌کنند و از نقاط قوت شما می‌گویند.
6. به افراد محتاج کمک کنید. در ظاهر کمک به بیچارگان و درماندگان ممکن است این گونه به نظر برسد که این کار موجب ناراحتی می‌شود. اما شاید ندانید که کمک کردن به نیازمندان یکی از بهترین احساسات را در شما ایجاد می‌کند. افرادی که به صورت داوطلبانه این کار را انجام می‌دهند معمولاً افراد با اعتماد به نفس، با اراده ای هستند.
7. به نحوه ایستادن خود توجه کنید. اگر با سستی و بی حالی و شانه های افتاده صحبت می کنید، وقتی نسبت به آنچه انجام می دهید علاقه نشان نمی دهید و به خودتان عشق نمی ورزید این به این معناست که شما اعتماد به نفس کافی ندارید. در هنگام صحبت کردن صاف بایستید، سرتان را بالا بگیرید و تماس چشمی داشته باشید. با تمرین این موارد نه تنها احساس مثبتی در دیگران نسبت به خود ایجاد می کنید بلکه احساس قدرت بیشتری نیز می کنید.
8. در ردیف و صف جلو قرار گیرید. اکثر مردم در مدرسه، اداره و جلسات ترجیح می دهند در ردیف عقب قرار گیرند چون از مورد توجه قرار گرفتن وحشت دارند و در واقع اعتماد به نفس ندارند. تصمیم بگیرید برای رفع آن در ردیف جلو بنشینید و بر ترس خود غلبه کنید. نکته دیگر آنکه افراد با اعتماد به نفس بالا سریع راه می روند، آن ها همیشه جایی برای رفتن و دیدن دارند. حتی اگر عجله ندارید با انرژی حرکت کنید.
9. با صدای بلند صحبت کنید. اگر جزو گروهی هستید که از صحبت کردن با صدای بلند در جمع وحشت دارید از همین حالا شروع کنید. سعی کنید حداقل یک بار در گروه با صدای رسا صحبت کنید؛ از این روش نه تنها اعتماد به نفس خود را بالا می برید بلکه در جمع دوستان تان محبوب تر نیز می شوید.

10. آنقدر وانمود کنید تا به دستش بیاورید. ممکن است این حرف را قبلاً نیز شنیده باشید. به نظر من در مورد اعتماد به نفس واقعاً درست است. اگر شما در وضعیتی قرار بگیرید که احساس کردید اعتماد به نفستان کم شده، وانمود کنید که اعتماد به نفس بالایی دارید. مطمئن باشید که اثر می‌کند. در آن لحظه فکر کنید یک فرد با اعتماد به نفس و محکم هستید. سعی کنید ظاهرتان را هم کنترل کنید. بهتر است برای اینکه بتوانید سریع این کار را انجام دهید یک فرد با اعتماد به نفس را در ذهن تجسم کنید.

مدیر بازدید : 91 چهارشنبه 15 مرداد 1393 نظرات (0)
یک زندگی هیجان انگیز
تفکر خلاقانه ,تقویت خلاقیت, کودکان خلاق
درست است که انسان دارای توانایی ذاتی در تفکر خلاقانه است، اما با این وجود نقش محیط در بارورسازی و بروز این توانایی نقشی کلیدی دارد.

در این‌جا به شرایط و فضای حاکم بر خانواده که می‌تواند باعث تقویت خلاقیت شود پرداخته می‌شود.
 
** تو آزادی!
غالباً کودکان خلاق در خانواده‌هایی پرورش پیدا کرده‌اند که دارای آزادی مناسبی بوده‌اند، به بیان دیگر کودکان می‌بایست به بررسی و اکتشاف محیط اطراف خود بپردازند. میزان دستوراتی که والدین به ‌منظور رعایت مقررات در خانه به فرزندان می‌دهند گاه آن‌قدر زیاد است که شاید در زندان‌ها نیز چنین نباشد. خانواده می‌تواند با تأمین آزادی مناسب و امنیت روانی برای فرد به شادکامی و تقویت تفکر خلاق بپردازد.

 
** به همدیگر احترام بگذارید
احترام در خانواده باعث افزایش خلاقیت می‌شود. والدین می‌بایست فرزندان خود را به‌عنوان انسانی منحصر به فرد بپذیرند و از مقایسه کودکان و نوجوانان با یکدیگر بپرهیزند. به یاد داشته باشید که افراد خلاق، جسور و دارای رفتارهای عجیب می‌باشند و برخی از مطالعات نشان داده که گاه ممکن است این جسارت به برخورد در خانواده بیانجامد. ایجاد جو احترام‌آمیز در خانواده بر اعتماد‌ به نفس کودکان خواهد افزود و توانایی فرد را برای انجام رفتارهای ابتکاری افزایش می‌دهد.
 
** تو یک آدم مستقلی!
استقلال از ویژگی‌های شخصیتی دانش‌آموزان خلاق می‌باشد. لذا وقتی شرایط حاکم بر خانواده به‌گونه‌ای باشد که استقلال فرد تقویت شود، خلاقیت او نیز افزایش می‌یابد. گاه دیده می‌شود که مادر دارای اضطراب است و ضمن آن‌که خود به شوهرش متکی است فرزندش را نیز به خود وابسته نموده است (در واقع مادر به فرزند وابسته است). این‌گونه مادران می‌گویند: تا زمانی‌که فرزندم در کنارم می‌باشد خیالم آسوده است در غیر این‌صورت افکار ناخوشایند ذهنم را پر می‌کنند. بدینسان زمینه‌های استقلال فردی و فکری فرزندشان را می‌کاهند و شرایط برای تقویت خلاقیت تضعیف می‌شود.

** تشویق فعالیت‌های خلاق در خانواده
اغلب دیده می‌شود که والدین فرزندانشان را به‌خاطر کارهای خوب‌شان تشویق می‌کنند و از کنار رفتارهای خلاق عبور می‌کنند. مثلاً کودکی با چوب‌های کبریت و سیب‌زمینی چیزهای عجیبی هم‌چون سفینه فضایی می‌ساخت. مادرش نه تنها این فعالیت ابتکاری را تشویق نکرده بود بلکه از روانشناس می‌خواست به او کمک نماید تا رفتارهای فرزندش ادامه پیدا نکند و به‌جای آن به کارهایی بپردازد که برای او فایده دارد. بنابراین توصیه شده است که به‌جای آن‌که تنها به ترغیب بهترین عملکرد فرد بپردازیم به تشویق فعالیت‌های خلاق و جدید اقدام کنیم.

** خانواده به‌عنوان الگوی خلاق
یکی از عوامل مهم پرورش خلاقیت در خانواده، الگوهای خلاق است. گاه دیده می‌شود که خانواده به‌خصوص والدین دچار یکنواختی در زندگی می‌باشند به‌گونه‌ای که کاملاً خسته و دل‌تنگ می‌شوند. سال‌هاست که وقتی از مادران سوال می‌شود آیا در طول سال‌های گذشته نوع و طرز پخت غذاها و نیز سایر الگوهای عادتی خود را تغییر داده‌اند پاسخ منفی می‌دهند. آن‌ها سال‌هاست که رفتارهای بدیع و نوآورانه‌ای از خود نشان نداده‌اند. این دسته از خانواده‌ها باید بدانند که اگر هر روز را به شکلی نو آغاز نمایند به نشاط و آرامش دست می‌یابند و کمک می‌کنند که اندیشه‌های نو را در خود و فرزندانشان رشد دهند.
تفکر خلاقانه ,تقویت خلاقیت, کودکان خلاق
** یکم بخندید!

در خانواده‌های افراد خلاق، شوخ‌طبعی بسیار رایج است. جو حاکم بر این خانواده‌ها شاد و دارای تفریحات سالم است، بنابراین اگر شرایط حاکم بر خانواده همراه با درگیری‌های بین فردی و افسردگی باشد ممکن است خلاقیت به‌خوبی پرورش نیابد. سال‌هاست که شاهد بوده‌ایم پدران خسته از کار باز‌ می‌گردند و نه‌ تنها دارای نشاط و روحیه‌ای شاد نیستند بلکه روحیه خسته‌شان را به اعضای خانواده منتقل می‌سازند و بدین‌سان شوخ طبعی و شادابی در خانواده به‌عنوان شرایط تقویت‌کننده خلاقیت قربانی چهره‌های عبوس و خسته می‌گردد.

مدیر بازدید : 64 چهارشنبه 15 مرداد 1393 نظرات (0)
کدام گريه کودک نشانه افسردگي است؟
افسردگي,افسردگي در کودکان,نشانه های افسردگي در کودکان
 کودکان مراحل رشدي مختلفي را در زندگي مي‏گذرانند که شناخت آنها به والدين کمک مي‌کند منطقي‌تر با آنها رفتار کنند.
«دکتر! بچه‌ام زياد گريه مي‌کنه، مي‌ترسم افسرده باشه...»، «شنيدم لجبازي بچه نشانه افسردگي او است...»، «آيا برخورد بد والدين با بچه تاثيري در افسردگي‌اش ندارد؟» با اين مقدمه، در این مطلب با یک فوق‌تخصص روان‌پزشکي کودک و نوجوان، به گفت‌وگو نشستيم تا بيشتر در اين باره صحبت کنيم.
آيا لجبازي کودکان از علائم ابتلاي آنها به افسردگي است؟
تشخيص افسردگي کودکان به‌خصوص در سنين زير 3 سال کمي مشکل است زيرا با دوره‌هاي بدقلقي و لجبازي آنان اشتباه گرفته مي‌شود. به‌طور طبيعي کودک از 15 ماهگي تا 5/3 سالگي رفتارهاي لجبازانه و قشقرق‏هايي براي رسيدن به خواسته‌هايش دارد که شامل پا کوبيدن، سر کوبيدن، جيغ و داد کردن و... است. بروز اين رفتارها در اين سن کاملا طبيعي است، نه نشان‌دهنده افسردگي. به همين دليل تشخيص علائم افسردگي معمولا از حدود 3 سالگي به بعد راحت‏تر است.
با لجبازي کودک چطور بايد رفتار کرد که از نظر رواني لطمه‏اي به او وارد نشود؟
مهم‌ترين کار، مطالعه و افزايش آگاهي والدين از خصوصيات و ويژگي‌هاي روان‌شناختي کودکان در دوره‌هاي مختلف سني است که مي‏تواند در کنترل رفتارهاي آنها موثر باشد. مثلا پرت کردن حواس کودک از خواسته‏هايي که مي‌تواند او را به سمت لجبازي سوق دهد، ‏يکي از راه‌هاي کنترل لجبازي او است. در واقع مادر بايد همواره در فکر پيشگيري از بروز لجبازي و قشقرق باشد زيرا مديريت رفتار کودک وقتي در فاز قشقرق مي‌افتد، بسيار دشوارتر است. گاهي هم لازم است به خواسته کودک «نه» گفته شود. در اين صورت والدين بايد جديت لازم را در رفتار خود داشته باشند و با مشاهده لجبازي کودک مستاصل نشوند، کوتاه نيايند و نگران افسرده شدن او نباشند زيرا همان‌طور که اشاره شد، اين رفتارها در سنين نوپايي کاملا طبيعي است. البته مشابه اين رفتار را در دوره نوجواني هم تا حدي طبيعي مي‌دانيم چون طبق تعريف کنوانسيون کودک، دوره کودکي تا سن 18 سالگي است.
آيا عصبانيت کودک هم مي‏تواند نشانه افسردگي باشد؟
بله، اما اگر اين علائم از حدود 4-5/3 سالگي به بعد مداوم و حداقل 2 تا 3 هفته در کودک وجود داشته باشد، به افسردگي‌اش شک مي‌کنيم. يکي از علائم مهم افسردگي کودکان، تحريک‌پذيري و عصبانيت آنهاست. مثلا مي‏بينيد کودکي که تا چندي قبل خوش‌اخلاق بوده و مشکلي نداشته، حالا علاوه بر اينکه غمگين است خيلي زود عصباني مي‌شود و واکنش نشان مي‌دهد.
بسياري از کودکان بي ‏دليل گريه مي‏کنند. آيا اين علامت هم نشانه افسردگي است؟
کودک در طول دوره افسردگي حساس‌تر و زودرنج‌تر مي‌شود، سريع‌تر بغض مي‌کند و گريه‌کردن‌هايش افزايش مي‌يابد اما هر گريه‏اي نشانه افسردگي نيست. در افسردگي گاهي حتي کودک براي موارد بسيار بي‌اهميت تا يکي دو ساعت گريه مي‌کند و اين در کنار ساير علامت‌هاي افسردگي مي‌تواند خانواده را به افسرده‌بودن فرزند مشکوک کند. به عبارتي در دوران افسردگي، کودک دچار افت کيفي در زندگي مي‌شود، کمتر سراغ دوستانش مي‌رود، در بازي‌هاي گروهي شرکت نمي‌کند و از زندگي‌اش لذت نمي‌برد. والدين نبايد گريه‌کردن بچه‌ها را به افسردگي ارتباط دهند چون در بيشتر موارد اين‌طور نيست.
پس به راحتي نمي‏توان مشکلات رفتاري کودک را از افسردگي افتراق داد؟
خيلي هم سخت نيست چون مشکلات رفتاري کودک معمولا کيفيت زندگي او را مختل نمي‌کند. کودک بازي مي‏کند، مي‏خندد، با دوستانش ارتباط برقرار مي‏کند و... ولي افسردگي اختلالي است که روي کيفيت و زندگي طبيعي کودک اثر چشمگيري مي‌گذارد. در اين زمان است که والدين بايد به ابتلاي فرزندشان به افسردگي شک کنند و او را نزد روان‌پزشک ببرند.
والدين تا چه اندازه در بروز افسردگي کودکشان نقش دارند؟

در صورتي که کودک در محيط خانواده مورد بي‌توجهي و غفلت، کودک‌آزاري جسمي، تنبيه سخت و... قرار بگيرد، قطعا در معرض ابتلا به افسردگي قرار خواهدگرفت. احتمال ابتلا به افسردگي در کودکاني که يکي از والدين آنها افسرده است، 2 برابر و در کودکاني که هر 2 والد آنها افسردگي را در زندگي تجربه کرده‏اند، 4 برابر بيشتر از ساير کودکان است. علاوه بر ژنتيک، عوامل هورموني، استرس‌هاي روزمره زندگي، فشار والدين و... هم ‌مي‌تواند در ايجاد و بروز افسردگي کودک نقش داشته باشد.

مدیر بازدید : 92 شنبه 11 مرداد 1393 نظرات (0)
ازدواج اینترنتی فرصت یا تهدید؟
  
ازدواج اینترنتی,همسریابی اینترنتی,سایت‌های همسریابی
آسیب شناسان اجتماعی در بررسی‌هایی که در این مورد صورت داده‌اند به این نتیجه رسیده‌اند که ازدواج در شرایط آشنایی در سایت‌های همسریابی اینترنتی حتی اگر با نظارت نهادهای واقعی هم صورت بگیرد چون براساس آگاهی نیست موفق نخواهد بود. از سوی دیگر این مسأله می‌تواند به سوء‌استفاده‌های عاطفی از یک قشر خاص منجر شود.
هیچ وقت فراموش نمی‌کنم دختر و پسری را که به دلیل تمایل و کششی که نسبت به هم داشتند، فکر و ذهنشان در دانشگاه نزد هم بود. آن‌ها هیچ چیز به هم نگفته بودند اما پیوسته درصدد بودند تا راهی به دل و مسیری برای خواستگاری باز کنند تا اینکه دختر پا پیش گذاشت و به دفتر مشاوره دانشگاه مراجعه کرد و خواست تا واسطه صحبت آنان در مورد ازدواج شوند. کمی پس از او پسر هم به همین منظور به همان دفتر مراجعه کرده بود و مشاور که خیلی خوشحال شده بود که این همه همدلی و هم داستانی ناگفته را مشاهده می‌کرد ناگهان گفت: اتفاقاً همان دختر هم از ما خواسته بود زمینه گفت‌و‌گویش با شما را فراهم کنیم و به شما علاقه نشان داده بود. اما همین حرف همه چیز را به هم ریخته بود.
پسر که تاکنون مانند مجنون سایه به سایه دختر می‌رفت اکنون ناگهان دختر به نظرش موجودی بی‌‌حیا می‌رسید که قصد داشت خلاف رسم و رسوم و هول زده او را بقاپد!!!
به همین دلیل تمام عشق و علاقه‌ای که نسبت به همکلاسی‌اش در خود احساس کرده بود ناگهان سرد شد و مانند کوه یخ به مشاور نگاه کرد و گفت: من چنین دختری را دیگر نمی‌خواهم!
این ماجرا همیشه این فکر را به ذهن متبادر می سازد که البته مداخله غیرسنتی برای ازدواج جوانان امروز چنان که دکتر گلزاری هم اخیراً تأکید کرده است از ضروریات است اما اجرا، چگونگی و شیوه‌های آن بسیار مهم هستند و با توجه به ویژگی‌های فرهنگی جامعه ما مداقه فراوانی می‌طلبد.
گفت‌و‌گوی مجازی خوشبختی خیالی
نسترن و حمید در یک سایت همسر‌یابی با هم آشنا شدند. آن‌ها مدتی را در شبکه اجتماعی و چت روم با هم گفت‌و‌گو و تبادل عکس کردند و کم کم قرار و مدارهای واقعی شکل گرفت.
نسترن در یک شهر بود و حمید در شهر دیگر و سایت همسر‌یابی هم ادعا می‌کرد کاملاً قانونی است.
وقتی نسترن با حمید قرار می‌گذاشت حمید رنج سفر را بر خود می‌خرید تا به نسترن برسد و نسترن همیشه این حرکت او را حرکتی مردانه و عاشقانه تلقی می‌کرد تا این‌که این ارتباطات نزدیک و تماس‌های تلفنی که به وجود آمد و سرو صدا‌های آن طرف خط رفته رفته شک و شبهه را به زندگی نسترن وارد کرد.
هروقت نسترن به حمید زنگ می‌زد سرو صدای بچه در خانه‌اش می‌آمد و یک بار می‌گفت بچه‌های خواهرم هستند و یک بار بچه‌های برادرش را مقصر این صدا‌ها می‌دانست.
بی‌دلیل وسط مکالمه قطع می‌کرد و وقت‌هایی بود که گوشی‌اش را خاموش می‌گذاشت.
در مورد بحث ازدواج چندان جدی نبود و هر بار خواستگاری را به دلیلی عقب می‌انداخت تا بالاخره اعتراف کرد که همسری دارد که به مالزی رفته و آخرین مراحل طلاق را می‌گذرانند. از او فرزندی دارد که پیش مادرش است.
اما همین‌ها هم واقعیت نداشت زیرا بعد‌ها با مراجعه نسترن و دوستش به شهر او و مراجعه به منزلش و تحقیق از همسایه‌ها مشخص شد که او با همسر و دو فرزندش دارد زندگی می‌کند و دلیل این‌که با دختری از شهر دیگر قول و قرار گذاشته به اعتراف خودش این بود که ازدواج‌شان بدون عشق بوده است و می‌خواسته عشقش را در شهری دیگر بیابد و به نسترن پیشنهاد زن دوم بودن داد که نسترن البته نپذیرفت زیرا می‌دانست طلاقی وجود نداشته و بارها به خاطر این موضوع همسرش با او دعوا کرده است.
صغری جلالی مشاور خانواده به کسانی که واقعاً می‌خواهند مشکل همسر‌یابی جوانان را حل کنند توصیه می‌کند برای این‌که یک سایت همسر‌یابی موفق داشته باشید و از خطرات احتمالی که به واسطه آن برای دختران و پسران جوان می‌تواند پیش بیاید جلو‌گیری کنید باید مدارک کاملی از دو طرف دریافت کنید و گزینه‌ای در سایت پیش‌بینی شود که با پرداخت مبلغی کارشناسان سایت درمورد طرف مقابل تحقیق مناسبی از محل کار، محل زندگی ودوستان و آشنایان شخص و حتی محل تحصیلش انجام دهند و مانند یک خانواده واقعی به جوان کمک کنند که راه درست را انتخاب کند.
این سایت‌ها باید مشاوره حضوری و آنلاین و تست‌های شخصیتی مناسب هر دو نفر را انجام دهند و به آنان بهترین توصیه‌ها را بکنند. اگر چنین تحولی در سایت‌های همسر‌یابی ایجاد شود و نقش آن‌ها صرفاً زمینه آشنایی کسانی که به دلایلی قصد مخفی نگه داشتن حقایق را دارند نباشد، می‌تواند در ازدواج جوانان گام مؤثری بردارد.
جایگزین‌های خانواده
چه کسی، چگونه و با چه کیفیتی جای خانواده را می‌گیرد؟ وقتی معاون ساماندهی امور جوانان به این موضوع تأکید کرد که عملکرد خانواده باید توسط نهادهای دیگری در امر ازدواج تقویت شود و مراکز مشاوره و انواع دیگر مراکز تأثیر‌گذار در امر ازدواج فعال شوند بی‌شک نظرش تنها یک افزایش آماری با وسعت بسیار و عمق کم نبود.
امروز مراکز بسیاری در امر ازدواج جوانان دخیل هستند اما هرگز کارکرد قوی خانواده را نداشته‌اند.
آنها بحث ازدواج را بسیار سطحی محدود به ایجاد زمینه مشاوره و آشنایی کرده‌اند و تا حد زیادی شناخت و بررسی خواستگار را بر عهده طرفین گذاشته‌اند.
منصور- ح جوانی 30 ساله است که با واسطه یک مرکز همسریابی به دختر 27 ساله‌ای معرفی شد. او می‌گوید: هیچ کس نمی‌دانست که این دختر یک کلاهبردار حرفه‌ای است و کارش گرفتن هدیه و نفقه و نصف مهریه به خاطر عقد و بر هم زدن آن است.
منصور ادامه داد: سمیرا دختری که به من معرفی شد بسیار زیبا، باهوش، دلفریب و تحصیلکرده بود اما اصلاً قصد ازدواج نداشت و قصدش کلاهبرداری بود. او بعد از آشنایی از من هدایای زیادی گرفت و می‌گفت در خانواده ما رسم است که طلا هدیه ببرند. من تنها مشکلم این بود که خانواده‌ای نداشتم تا برایم دست بالا کنند و با معرفی یکی از دوستان که ازدواج موفقی داشت به این شیوه روی آوردم اما با دامی که سمیرا برایم پهن کرده بود و نقشه‌ای که با دوستش برایم کشیده بود فقط جیبم را خالی کرد.
او گفت: من که با او عقد بودم به منزل او رفته بودم و دوستش در خانه بود می‌خواستم بروم اما بسیار اصرار کرد و گفت سریع برمی‌گردد. در این اثنا دوستش خودش را به من تحمیل کرد و ناگهان دستش را به گردن من انداخت و این دقیقاً زمانی بود که سمیرا ناگهان به خانه برگشت و حتی عکس مرا هم با گوشی موبایلش گرفت و به من گفت این سند خیانتکاری توست که حتی لحظه‌ای نمی‌شود تو را تنها گذاشت و من از تو طلاق می‌خواهم و باید مهریه‌ام را هم بدهی.
بعد از یکی دو سال اتفاقی به یکی از دوستان برخوردم که او هم دقیقاً با این شیوه توسط همین دختر اغفال شده بود. اما دیگر کار از کار گذشته بود و اثری از او نبود.
وی به جوانان توصیه می‌کند: اگر می‌خواهید از وساطت یک سایت، یک مرکز همسر‌یابی یا حتی یک دوست در عوض خانواده استفاده کنید حتماً تحقیق و بررسی زیادی در مورد فردی که معرفی می‌شود انجام دهید و فکر نکنید چون یک مرکز معتبر شخصی را معرفی کرده است دیگر همه چیز او تضمین شده است.
کارکرد‌های فراموش شده خانواده
وقتی مادران و پدران ما به سن ازدواج می‌رسیدند این تأهل آن‌ها بود که به ایشان تشخص می‌داد و داشتن فرزند بود که زن را به یک زن کامل و مرد را به یک مرد کامل عیالوار تبدیل می‌کرد.
صغری جلالی مشاور و روانشناس در این زمینه می‌گوید: وقتی مادران و پدران ما به سن ازدواج می‌رسیدند، شغل پدری و حمایت خانوادگی و مهارت‌های خانه‌داری و فرزند‌داری شان توسط خانواده فراهم بود.
مردها کار را از پدر یا دوستان پدران خود آموخته بودند و اگر کشاورز بودند ارمغان ازدواجشان قطعه زمینی بود که می‌توانستند برای خانواده خود کشت کنند و از همکاری با پدر هم سهم ببرند.
اگر شهر نشین بودند و کار دولتی داشتند تشخص و درآمد آن کار چندان بالا بود که تمام خانواده به او احترام می‌گذاشتند نه مانند مشاغل دولتی امروز که بعضاً حقوقی کمتر از یک ساعت حق‌الزحمه کارگری ساده با تخصصی اندک و سوادی زیر دیپلم دریافت می‌کنند.
بنابراین این تشخص به جوانان نسل‌های قبل انگیزه هم می‌داد آنان وضع معیشتی مناسب، تشخص اجتماعی مناسب و جایگاه خانوادگی مناسب را از رهگذر ازدواج به دست می‌آوردند به علاوه این تنها راه ارضای نیازهای روحی و جنسی‌شان بود.
این مشاور ادامه می‌دهد: امروز خانواده بعد حمایتی اندکی دارد، امکان اشتغال برای فرزندان را ندارد یا این امکان بسیار کمرنگ شده است، نمی‌تواند به فرزندان انگیزه ازدواج دهد زیرا در اثر مسائل اقتصادی جوانان راحت‌تر هستند که پول توجیبی بگیر والدین بمانند و از طرفی دیگر نمی‌شود مثل قدیم دختری از دختران فامیل یا همسایه را برای ازدواج به پسر پیشنهاد کرد، پسران امروز اغلب دنیا دیده‌تر از والدین هستند و دختران نیز زیر بار این‌که پدر حرف اول و آخر را می‌زند نمی‌روند بنا براین برای این‌که جلوی افزایش مشکلات خانواده گرفته شود باید نگاهی همه جانبه به مقوله ازدواج جوانان داشت و تنها با گسترش مراکز همسر‌یابی مشکل را پیچیده‌تر نکرد بلکه این مراکز باید ملزم به ارائه خدمات مورد نیاز و عمیق‌تر شوند و دولت نیاز اشتغال و معیشتی جوانان را رفع کند.
ازدواج اینترنتی خوب یا بد
هنوز زمان زیادی از قتل دختر جوانی که به سودای ادامه تحصیل در امریکا فریب پسری از آن سوی آب‌ها را خورده بود نمی‌گذرد. این دختر بر سر اشتباه خود و خانواده که به اندک اطلاعاتی که از جوان خواستگار داشتند اکتفا کرده بودند، جان خود را گذاشت اما ازدواج‌های موفق زیادی هم شکل گرفته است که مبنای رابطه آن دنیای مجازی بوده است.
آسیب شناسان اجتماعی در بررسی‌هایی که در این مورد صورت داده‌اند به این نتیجه رسیده‌اند که ازدواج در شرایط آشنایی در سایت‌های همسریابی اینترنتی حتی اگر با نظارت نهادهای واقعی هم صورت بگیرد چون براساس آگاهی نیست موفق نخواهد بود. از سوی دیگر این مسأله می‌تواند به سوء‌استفاده‌های عاطفی از یک قشر خاص منجر شود.
تحقیقات نشان می‌دهد 80 درصد پسرها حاضر نیستند با دخترانی که قبلاً با آن‌ها رابطه صمیمی داشته‌اند ازدواج کنند و برای استفاده یا سوء‌استفاده جنسی به سایت‌های دوست و همسریابی مراجعه می‌کنند. چون واقعاً قصد ازدواج ندارند و هدفشان فریب دختران است.
بررسی درخواست‌های سایت‌های همسر‌یابی نیز نشان می‌دهد اغلب دختران قصد خود را ازدواج و اغلب پسران دوستی مطرح می‌کنند.
با این همه فعالیت سایت‌های همسریابی در حال حاضر با امکانات منحصر بفردی چون آلبوم تصاویر، تالارهای گفت‌و‌گو و چت روم‌ها ادامه دارد و این اتفاقی است که در کشورهای اروپایی نیز شاهد شکل‌گیری و رواج آن هستیم اما مبنا در این ارتباطات در اروپا بیشتر صداقت است و این ناشی از فرهنگ درست سایت‌های همسریابی در آن کشورها است.
اما در کشور ما هنوز فرهنگ استفاده مناسب از چنین فضایی وجود ندارد و به نظر می‌رسد این‌گونه‌ آشنایی در موارد بسیاری با دروغ و فریب همراه می‌شود و محل سوء‌استفاده برخی از افراد است که چیزی برای مخفی کردن دارند.
مدیر بازدید : 102 شنبه 11 مرداد 1393 نظرات (0)
دوست داشتنی باشید
   
انسان دوست داشتنی,دوست داشتن,دوست داشتن خود
شاید  در وجودتان و در اعماق روحتان  می دانید که خدا دوستتان دارد و ارزشی بی حساب دارید. قدم بعدی این است که باید  آن چه را که هستید به حداکثر برسانید.
بعضی از مردم دارای ویژگی هایی هستند که مثل مغناطیس دیگران را به طرف شان می کشاند. آن ها چیزی بیشتر از یک انسان دوست داشتنی هستند.  این ویژگی جذاب و حالت روحی مسحور کننده ، اکتسابی است و می توان آن را آموخت و کسب کرد.
اسراری وجود دارند که می توانند به شما کمک کنند به فردی گیرا و پرجاذبه تبدیل شوید:
 
باید از خودتان شروع کنید
اگر می خواهید در ایجاد ارتباط با مردم برنده باشید، ابتدا باید خودتان برنده باشید. اگر شخصیت برنده ای برای خود نسازیم، در ارتباط با دیگران هم بازنده خواهیم بود.
در واقع به دو دلیل قانع کننده باید با خودتان شروع کنید:
* اول اینکه اگر سالم نباشید ، نمی توانید شاد باشید.
تا گرفتار افسردگی ، فشارهای روانی ، یا اضطراب هستید، نمی توانید شاد و راضی باشید
* نمی توانید آنچه را که ندارید ، ببخشید
هیچ کس بدون کمک به خودش ، نمی تواند صادقانه به دیگران کمک کند.
 چه طور یک برنده باشیم؟
یک فرد برنده کامل و سلامت ، ارزشمند است. برنده بودن در خالص ترین شکل خود ارتباطی به عمل شما ، حقوق تان، یا قدرت پول در آوردن تان ندارد. این مسئله فقط به ارزش شما و این که آیا آن را دارید یا نه، بستگی دارد. وقتی شما اعتقاد پیدا می کنید که ارزش دارید، و وقتی در همان وضعیتی که هستید احساس امنیت می کنید، یک برنده هستید.
هر چه را که باعث حس نا امنی در شما می شود را فراموش کنید و از خودتان بپرسید چگونه می توانم طوری ارزش های خودم را افزایش بدهم که نه به حال خودم بلکه به حال دیگران هم مفید باشم؟
با چند روش می توانید این کار را انجام دهید
- ارزش تان را بشناسید
ما بارها به خاطر تصمیماتی که می گیریم، یا شرایطی که سر راهمان سبز می شوند، در زندگی سقوط می کنیم، مچاله می شویم و در گل و لای می غلتیم. شاید احساس کنیم بی ارزش شده ایم و در نظر خودمان و دیگران ارزش مان را از دست داده ایم. ولی با وجود اتفاقاتی که افتاده یا خواهد افتاد، هرگز ارزش مان را به عنوان یک انسان از دست نمی دهیم. هیچ چیز نمی تواند آن را از ما بگیرد. هرگز این را فراموش نکنید.
- ارزش تان را بپذیرید
همه ما مسائلی داریم که آرزو می کنیم کاش می شد آن ها را در مورد خودمان تغییر دهیم. شاید با ظاهری که دوست دارید متولد نشده باشید. یا قدتان به آن بلندی که می خواهید نباشد. نهایتا باید آن ها را قبول کنید. یا می پذیرید، یا ارزش فردی تان را رد می کنید.
 
- بر ارزش تان بیفزایید
شاید شما قبلاارزش تان را شناخته و آن را پذیرفته باشید . شاید  در وجودتان و در اعماق روحتان  می دانید که خدا دوستتان دارد و ارزشی بی حساب دارید. قدم بعدی این است که باید با غلبه بر مسائلی، یا حل مشکلاتی که قدرت ایجاد تغییر در آن ها را دارید، آن چه را که هستید به حداکثر برسانید.
شاید عادات بدی دارید، یا نگرش های شما نیاز به بازبینی دارند. همه ما مشکلاتی داریم که می توانیم بر آن ها پیروز شویم. توانایی هایتان را کورکورانه محدود نکنید. آن ها را به مبارزه بطلبید و به رشدتان ادامه دهید.
- ارزش تان را باور کنید
وقتی ارزش تان را شناختید، آن را پذیرفتید و بر آن افزودید، سرانجام باید آن را باور کنید.
اگر اعتقاد ندارید که چیزی باارزش برای ارائه دادن به فردی دیگر یعنی خودتان دارید، هرگز نمی توانید در ارتباط با دیگران هم موفق عمل کنید. شما بزرگ ترین دارایی خودتان هستید.
همه با ارزشند و چیز با ارزشی برای ارائه به دیگران دارند. باید آن را کشف کنید.
هر چه را که باعث حس نا امنی در شما می شود را فراموش کنید و از خودتان بپرسید چگونه می توانم طوری ارزش های خودم را افزایش بدهم که نه به حال خودم بلکه به حال دیگران هم مفید باشم؟ فهرستی از کارهایی که می توانند باعث اصلاح تان شوند( مثل ترک عادات بد و از این قبیل) و همین طور قدم هایی که می توانید در جهت این اصلاحات بردارید، تهیه کنید.
مدیر بازدید : 68 شنبه 11 مرداد 1393 نظرات (0)
چگونه انسانی یادگیرنده باشیم؟
 
انسان یادگیرنده,اهمیت یادگیری,دلیل موفقیت
بزرگان بازار، هر‌یک موفقیت خود را به دلایلی چند، نسبت می‌دهند. فیلیپ کاتلر، پدر بازاریابی مدرن، در‌میدان‌بودن و آموختن از آن را دلیل موفقیت خود می‌داند، لستر ووندرمن از بزرگان روش بازاریابی مستقیم، یادگرفتن از حرفه‌ای‌ها و حس‌یادگیری و سرآمدی مداوم؛ جک تروت، مطالعه و آموختن از کتابها؛ پاتریشیا سی‌بولد، متخصص در زمینه‌ی تجربه‌ی مشتری، کنجکاوی برای مشاهده و یادگیری از رفتارهای مردم و اعتقاد به دانش انسانی و روحانی؛ دان شولتز، مبتکر ارتباطات بازاریابی یکپارچه، نقش استادی خلاق و نوآور؛ و آل ریس، شوق به آموختن همیشگی را مایه موفقیت خود می‌داند.
اهمیت یادگیری، در ارتقای عملکرد انسان نهفته است. یادگیری، آموزشی است که منجر به تغییر رفتار می‌شود. بنابراین آموزش، ابزاری برای رسیدن به هدف یادگیری است. شرط توسعه سازمانها و انسانهای مدرن، یادگیری است. زیرا که یادگیری، موضوع توسعه و زمینه‌ساز آن است. از این‌رو انسانهای آگاه و یادگیرنده، همواره در تکاپوی بهبود رفتارهای خویش بوده و موانع مُخلّ یادگیری را از سر راه برمی‌دارند. انسانهای یادگیرنده، عضلات ذهنی منعطفی دارند. همانگونه که داروین بیان می‌دارد، "نه قوی‌ترین موجودات و نه هوشمندترین‌شان نیستند که بقای خود را حفظ می‌کنند، بلکه انطباق‌پذیرترین موجوداتند که می‌توانند حیات آینده خود را تضمین کنند."
 انسانهای یادگیرنده افزون بر این، سرآغاز سازمانهای یادگیرنده هستند؛ سازمانهایی که یکایک پرسنل آن از قابلیت‌هایی منحصربه‌فرد برخوردار بوده و هر یک از ایشان از مدیرعامل گرفته تا نیروهای میزپذیرش، به شکل مداوم در حال یادگیری و مهارت‌افزایی‌ هستند. یادگیری در این قبیل سازمانها در اولویت بوده و خردجمعی سازمان مبتنی بر یادگیری سیستمی افزایش می‌یابد. این سازمانها رسالت و آرمانی مشترک داشته و در جهت دستیابی به این اهداف، تلاشی جمعی  صورت می‌دهند و در این مسیر ضمن شکستن الگوهای ذهنی فاقدکارایی و پارادایمها و چارچوبهای قدیمی، جور دیگر دیدن و اندیشیدن را می‌آموزند و خود را در چارچوب بسته‌ی ذهن محصور نمی‌کنند.
انسانهای یادگیرنده فارغ از میزان تجربه و آشنایی خود با علوم مختلف، اسیر دام غرور و موفقیت نشده و فروتنانه همچون میوه‌ای کال از درخت پربار دانش ارتزاق می‌کنند.
اهمیت یادگیری تا بدانجا است که حتی مکانیزم آن در برخی جانداران نظیر زنبورهای عسل که مهندسین طبیعت لقب گرفته‌‌اند نیز مشاهده می‌شود. چند روز قبل، خبری را خواندم که دانشمندان مبتنی بر مکانیزم یادگیری در زنبورعسل، رباتی یادگیرنده ساخته‌اندکه توانایی فکرکردن و یادگیری را تا حدی دارا است. زنبورها برای یادگرفتن مشاهده می‌کنند و این ربات نیز براساس همین سازوکار طراحی شده است. تلاش‌های این‌چنینی ناشی از درک اهمیت یادگیری است.
 انسان یادگیرنده، سازمان یادگیرنده را بوجود می‌آورد و سازمانهای یادگیرنده جامعه یادگیرنده را بنا می‌کنند. پیتر سنگه، بزرگ نظریه‌پرداز سازمانهای یادگیرنده، تأکید دارد که تمامی انسانها در اعماق وجودشان یادگیرنده هستند و نظام هستی و کائنات در حال حرکت به سوی ایجاد جامعه‌ای یادگیرنده است. چرا که ادامه بقا و حیات بشر در گرو آموختن بوده و یادگیری، نوعی از لذت درونی و اساساً الزامی اجتماعی است که گنج درون بشر محسوب می‌شود. به قول بزرگی، انسان یادگیرنده هرگز دانا نمی‌شود (چون همیشه در مسیر دانایی است). و هرگز نادان نمی‌ماند. پس در مقام یک فعال کسب‌وکار و یا در هر کسوت و لباسی، همواره خود را دانشجو و شاگرد همیشگی بازار و دیگر ارکان هستی بدانیم.
 از این‌رو، یادگیری بویژه در محیط آشفته و دریای متلاطم کسب‌وکار عنصری ضروری و حیاتی است، که ‌می‌تواند به مزیت رقابتی افراد و سازمان‌ها تبدیل شود. هرچند که به قول ارسطو، "ریشه‌های آموختن به تلخی‌گراید، اما به طور حتم میوه آن شیرین است". با این وجود، آموخته‌های دیروز، دوای فردا نخواهند بود و به‌سرعت رنگ می‌بازند. اماآموختن روش یادگیری، مهارتی بدون تاریخ انقضاء و مادام‌العمر است. هرچند که  این مهم بویژه از دید برنامه‌ریزان آموزشی کشور مغفول مانده است و مدارس و آموزشگاهها، چگونه آموختن را به کودکان نمی‌آموزند.
اما چرا این مسأله تا به این حد دارای اهمیت است؟
عموماً پدربزرگهای ما در تمام زندگی خود یک شغل داشتند که از کودکی وارد آن شده بودند. یکی کشاورز بود و دیگری نجار، و کمتر اتفاق می‌افتاد که فردی شغل خود را ترک کند و به حرفه دیگری بپردازد. پدران ما اما به چندشغله بودن روی آوردند و به عنوان مثال پدر من که کشاورز بود. زمستانها از روستا به شهر می‌آمد و در کارخانه‌ی ایران دوچرخ به کار جوشکاری می‌پرداخت. اما فارغ‌التحصیلان کنونی مراکز آموزشی در طول عمر کاری خود و ظرف چند ماه، چندین مسیر شغلی را امتحان می‌کنند که نمی‌توان نام آن را اشتغال گذاشت. به اعتقاد کارشناسان امر، این مسأله به دلیل انقلاب عصر دیجیتالیسم و تأثیر آن در فرایندهای کار حرفه‌ای است.
اما این آمار قابل‌تأمل را هم در نظر بگیریم: طبق آمار موثق، حدود یک سوم از کسب‌وکارهای مندرج در فهرست فورچون500، هر 15 سال یک‌بار از صحنه روزگار و گردونه رقابت محو می‌شوند. در طرف دیگر طیف، از هر 10 کسب‌وکار نوپا، 9 مورد ظرف سه سال شکست می‌خورند. عامل اصلی زوال زودهنگام کسب‌وکارها، می‌تواند ناکامی در یادگیری و شکست در انطباق با شرایط باشد. به همین دلیل است که آینده‌ی تجارت را از آن سازمانهای اصطلاحاً آفتاب‌پرستی و یادگیرنده می‌دانند؛ سازمانهایی که به سرعت خود را با شرایط وفق می‌دهند وبه‌علاوه دانشجوی خوبی برای بازار هستند.
چگونه انسانی یادگیرنده باشیم و سازمانهای یادگیرنده بوجود آوریم؟
 سازمان‌های یادگیرنده وابسته به وجود انسانهای یادگیرنده‌اند. نمی‌توان تنها با داشتن مدرک تحصیلی، به رشد و پیشرفت در کسب‌وکار امید بست، چرا که آموخته‌های دانشگاهی رفته‌رفته با تغییر شرایط رنگ می‌بازند. ولی بازاریانی که یک دست، در دست دانش داشته و با دست دیگر نبض بازار را دارند، می‌توانند به موفقیت خود امیدوار باشند. انسانهای یادگیرنده، سبک آموختن خود را می‌دانند. سبک آموختن یعنی راهی که ما از طریق آن یاد می‌گیریم. برخی از ما، به شکل دیداری و بصری می‌آموزیم. به این معنا که از طریق مشاهده یاد می‌گیریم. ما با دیدن تصاویر و نمودارها، مطالب زیادی می‌آموزیم و به‌علاوه به فیلم‌ها علاقه‌مندیم. برخی دیگر از ما به شیوه شنیداری یاد می‌گیریم. به‌ این‌ معنا که از طریق شنیدن می‌آموزیم. ما دوست داریم به نوارها و پادکست‌ها و نیز صدای ‌رادیو گوش کنیم.
یادگیرندگان شنیداری، وقتی بهترین یادگیری را دارند که اطلاعات به شکل زبان شنیداری به آنها ارائه شود. بنابراین، این عده بویژه درکلاسهایی که تأکید روی سخنرانی  و بحث کلامی باشد، یادگیرندگان قابل هستند. حال آنکه یادگیرندگان دیداری وقتی بهترین عملکرد در یادگیری را دارند که اطلاعات را در قالب تصاویر و نمودارها و فیلم‌ها دریافت کنند. این افراد درکلاسهایی که مدرس از ویدیو پروژکتور، فیلم، تصویر، متن پرینت شده، نگارش روی تخته ... استفاده زیاد می‌کند بیشتر می‌آموزند.
و اما یادگیرندگان دسته آخر، یادگیرندگان لمسی – جنبشی هستند که در محیط‌های آزمایشگاهی و هنگامی که بتوانند چیزی را از نزدیک لمس کنند، عملکرد خوبی را به نمایش می‌گذارند. بنابراین آنها در محیطهای عملی و کارگاهی بهترین نتیجه را می‌گیرند. لذا مشخص است که سبک یادگیری افراد، به نوعی استعداد ذاتی آنها است و افراد باید در هنگام انتخاب تخصص وشغل خویش به شیوه‌ی یادگیری خود نیز توجه داشته باشند. البته گاهی برخی از تمامی شیوه‌های یادگیری به نسبت‌های مختلف بهره می‌برند، اما به هر ترتیب تمایل به یک جانب بیش‌تر است. شناسایی دقیق شیوه‌ی یادگیری و بهره‌گیری بهینه از آن، می‌تواند به وجه تمایز برندهای شخصی مبدل شود. بنابراین برندهای شخصی نیز همانند برندهای سازمانی باید به بهترین طریق ممکن یادگیری را تمرین کنند.
مدل MASTER در یادگیری
تبدیل‌شدن به یک انسان یادگیرنده می‌تواند در قالب مدل master  انجام گیرد. این مدل، روشی علمی برای مهارت‌یافتن در زمینه‌های مختلف بویژه در حوزه کسب‌وکار است که از سرواژگان معادل عبارات انگلیسی زیر استخراج شده است:
•    انگیزش ذهنی  :(Motivating your mind)
انگیزش، مقدمه‌ی یادگیری است و نگرش غلط و یا منفی نسبت به یادگیری، در فرآیند آن ایجاد اختلال خواهد کرد. به این معنا که اگر نخواهیم یاد بگیریم، نمی‌توانیم بیاموزیم.
•    کسب اطلاعات (Acquiring the information)
   همانطور که  پیش‌تر گفته شد، کسب و ذخیره‌سازی اطلاعات باید به شیوه‌ای که کاملاً متناسب با ترجیحات حسی یادگیرنده باشد انجام گیرد.
•    کنکاش معنا (Searching out the meaning)
از برکردن و حفظ بی‌قاعده مطالب، منجر به ایجاد دانش نمی‌شود. بلکه دانش، زاییده‌ی جست‌وجو و ذهنی جویش‌گر است. لذا باید با بازارگردی و تجربه آموخته و پیاده‌سازی آنها در کسب‌وکار ، اطمینان حاصل کنیم که موضوع را به شکل تمام و کمال آموخته‌ایم.
•    آزادکردن ظرفیت ذهن(Triggering the memory)
استراتژی‌های بسیاری برای آزادسازی ظرفیت نامحدود ذهن وجود دارد. ارتقای مهارتهای شخصی از جمله راهکارهای تبدیل ظرفیت‌های بالقوه ذهنی به ظرفیت بالفعل است که تقاضا می‌کنم در این خصوص به کتاب 40 گفتار پیرامون ارتقای مهارتهای شخصی در کسب‌وکار مراجعه کنید. جالب آنکه در اخبار آمده بود که محققان توانسته‌اند یک بالگرد را تنها به کمک نیروی ذهن انسان و انتقال امواج از طریق کلاه EEG به پرواز درآورند، که این دستاورد نشانگر ظرفیت بسیار بالای ذهن آدمی است. برای آشنایی بیشتر با ابزارهایی نظیر EEG که در پزشکی و نیز بازاریابی کاربرد یافته‌اند، به کتاب نورمارکتینگ: نظریه  وکاربرد، مراجعه کنید.
 
•    به نمایش درآوردن دانسته‌ها (Exhibiting what you know)
دانسته‌های خود را در اشکال مختلف مثل سخنرانی برای دیگران (حتی یک نفر) و یا آوردن روی کاغذ، تجلی دهید. این روش هم به عمیق شدن دانش آدمی و هم خودآزمون‌گری مهارتهای شخصی، کمک شایانی می‌کند.
•    تأمل در خصوص روش یادگیری(Reflecting on how you’ve learned)
در خصوص تجربه یادگیری خود ( نه آن چیزی که آموخته‌ایم، بلکه چگونگی یادگیری‌مان) کمی بیندیشیم، تا به یک روش جامع  و کامل برای یادگیری دست یابیم. تفکر عمیق و درون‌نگری به این شیوه، موجب روشن شدن نقاط ضعف می‌شود.
پیروی از مراحل فوق، ما را به سمت تبدیل شدن به انسانی یادگیرنده رهنمون می‌سازد و البته تجربه عملی این مراحل در بازار است که به دانش آموخته‌شده عمق می‌بخشد و آن را ملکه ذهن می‌کند. پس در لباس یک فروشنده، مدیر و یا فردی علاقمند به حوزه کسب‌وکار و بازاریابی، خود را دانشجوی همیشگی بازار بدانیم و از آموزش غافل نشویم.
مدیر بازدید : 74 شنبه 11 مرداد 1393 نظرات (0)
فيلم‌هاي ترسناک در روحيه بچه ها چه تاثيري مي گذارند
 
فيلم‌هاي ترسناک,مضرات فيلم‌هاي ترسناک
بيشتر تحقيقاتي که در مورد تاثير فيلم‌هاي ترسناک انجام گرفته، روي کودکان متمرکز شده است چون کودکان تفاوت بين خيال و واقعيت را به خوبي تشخيص نمي‌دهند و تاثير منفي اين‌گونه فيلم‌ها روي کودکان بيشتر است تا بزرگسالان اما تاثير کلي فيلم‌هاي ترسناک را بايد ابتدا از هدفي که از ساختن اين فيلم‌ها وجود دارد، بررسي کرد. هدف از ساختن اين‌گونه فيلم‌ها ايجاد رعب و وحشت و اضطراب در بيننده است. ممکن است در يک جاي آرام نشسته و با هيجان و در عين حال لذت، مشغول ديدن فيلمي ترسناک و مهيج باشيد اما تغييرات فيزيکي و جسمي ناخوشايند و مضري در بدن شما در حال وقوع باشد مثل افزايش ضربان قلب و بالا رفتن فشارخون و حتي لرزش دست.
تاثير مهم فيلم‌هاي ترسناک ايجاد اضطراب است. اين‌گونه فيلم‌ها باعث برانگيختن برخي واکنش‌هاي اضطرابي در افراد مي‌شود و در کساني که مستعد اضطراب هستند، شاهد اضطراب طولاني‌مدتي خواهيم بود. وقتي مي‌ترسيم، هورمون آدرنالين در بدن ترشح مي‌شود و اين حالت براي کساني که دنبال هيجان هستند بسيار لذت‌بخش است.
مشکل بعدي ديگر بي‌خوابي است. بعد از تماشاي فيلم به دليل ديدن اتفاقات مهيج و در عين حال ترسناک فرد ممکن است همان شب يا چند شب بعد بر اثر ترس و اضطراب دچار بي‌خوابي شود. اين موضوع سلامت جسمي افراد را به خطر مي‌اندازد اما تماشاي اين‌گونه فيلم‌ها روي الگوي خواب کودکان تاثير بدي مي‌گذارد و با ايجاد اختلال در خواب، تاثير مستقيمي روي رشدشان مي‌گذارد.
فيلم‌هاي ترسناک در روحيه بچه ها چه تاثيري مي گذارند
متاسفانه کودکان زير 10 سالي که شاهد اين‌گونه فيلم‌ها هستند با خطرات جدي روبرو هستند چون کودکان در اين رده سني قادر به درک معاني منتقل‌شده در فيلم نيستند. علاوه بر اين کودکان دنبال الگوپذيري هستند و وقتي با چنين صحنه‌هاي مهيجي روبرو مي‌شوند رفتار قهرمانان فيلم را الگوبرداري مي‌کنند و در زندگي روزمره خود به کار مي‌گيرند. در واقع نوعي کپي‌برداري از رفتار قهرمانان فرضي خود انجام مي‌دهند.
برخي کودکان به دليل بي‌توجهي خانواده‌ها عادت به ديدن فيلم‌هاي ترسناک را در خود مي‌پرورانند و در نتيجه نسبت به همسالان خودشان، واکنش‌هاي شديدتري نسبت به اتفاقات روزمره‌شان نشان مي‌دهند و حتي ممکن است شخصيت‌هاي تخيلي و فرضي داخل فيلم‌ها را به صورت توهمي در زندگي‌شان ببينند و تظاهر به داشتن ارتباط با آنها کنند. موضوع مهم‌تر که حتي در مورد بزرگسالان نيز وجود دارد عدم کنترل روي خوراکي و تنقلاتي است که هنگام ديدن فيلم به وجود مي‌آيد. هنگام تماشاي صحنه‌هاي مهيج کودک ناخودآگاه به خوراکي پناه مي‌برد و چون با هيجان چيزي مي‌خورد کنترلي روي خوراکش ندارد. اين موضوع باعث چاقي و اضافه وزن در کودکان مي‌شود.
تماشاي فيلم‌هاي ترسناك و صحنه‌هاي دلخراش موجب ايجاد هيجان عاطفي كاذب در كودك مي‌شود. تاثير منفي تماشاي چنين صحنه‌هايي ممكن است تا مدتي طولاني در ذهن كودك باقي بماند. به همين دليل لازم است خانواده‌ها مانع تماشاي فيلم‌ها و صحنه‌هاي ترسناك و خشن از سوي كودكان شوند. اما مشکل اينجاست بعضي خانواده ها خودشان به اين موضوعات علاقه دارند و به کودک خود در اين زمينه توجهي ندارند و کنار او به تماشاي اين فيلم‌ها مي‌‌نشينند.
اين کار نه‌تنها باعث ايجاد ترس و کابوس شبانه در فرزندان مي‌شود بلکه در برخي موارد باعث افت تحصيلي کودکان نيز خواهد شد. البته تماشاي فيلم‌هاي ترسناک در تنهايي تاثير مخرب‌تري نسبت به تماشاي آن در جمع دارد. نه‌تنها در مورد فيلم‌هاي ترسناک بلکه در موارد ديگر نيز والدين هميشه بايد کنار کودک خود باشند و با او فيلم‌ها يا انيميشن‌هاي مورد علاقه‌اش را تماشا کنند. حتي برخي از انيميشن‌ها به توضيح والدين نياز دارد تا مفاهيم درست در ذهن کودک جا بيفتد.
توصيه‌هاي سينمايي به والدين
1) در انتخاب فيلم مناسب براي مشاهده کودکان در منزل بايد همانند مشاهده فيلم در سينما دقت به خرج داد.
2) اگر صحنه غيرمنتظره ترسناکي در فيلم وجود داشت بايد به کودک درباره آن توضيح داد. يکي از توضيحات مي‌تواند اين باشد که گرچه در فيلم‌ هنرپيشه‌اي که مورد خشونت واقع شده کشته شده يا صدمه جدي به او وارد شده است اما در دنياي واقعي چنين نيست.
اگر فيلمي فرزند ما را ترساند بهتر است آن را خاموش کرده يا سالن سينما را ترک کنيم.
صدور مجوز اينکه فرزندي بتواند بدون همراهي والدين به سينما برود مشروط به اين است که تا چه ميزان به پختگي رسيده است و چه کساني او را همراهي مي‌کنند. براي مشاهده فيلم و امثال آن بايد محدوديت زماني برقرار کرد.
بهتر است در اتاق خواب کودکان تلويزيون يا دستگاه پخش ويدئو از هر نوع وجود نداشته باشد. مشاهده فيلم در هر سني به نظارت والدين نياز دارد. در صورت مشاهده صحنه خشونت‌آميز بايد توضيح داد خشونت بهترين روش براي حل مشکلات نيست.
اگر لازم باشد براي کاهش فشار ناشي از تمايل همسالان مي‌توان با کمک پدر و مادر دوستان فرزند، محدوديت لازم را برقرار کرد.
مدیر بازدید : 65 جمعه 10 مرداد 1393 نظرات (0)
چگونه جریان انرژِی خودتان را پیدا کنید
 
احساس شادی و لذت,جریان انرژی ,توانید جریان انرژی
وقتی جریان انرژِی خود را پیدا کنید از انجام کارها لذت می برید و احساس شادی و لذت خواهید داشت ،جریان انرژی به اوج رسیدن توجه است زمانی که شما به طور کامل غرق در انجام دادن کاری هستید!
راهنمایی هایی که به شما کمک می کنند تا خود را در لحظات گم کنید
حتما برای شما هم پیش آمده که وقتی از چیزی لذت می برید گذر زمان را احساس نمی کنید!  یک گفتگو با یک دوست با اینکه ساعت ها طول می کشد، اما به نظر چند دقیقه می آید. شما شروع به کار کردن روی پروژه ای می کنید و ناگهان نیمی از روز سپری می شود. شما تصمیم می گیرید که قبل از خواب، چند صفحه مطالعه کنید و ناگهان متوجه می شوید که نیمی از شب گذشته است!
این ها تجربیاتی هستند که روانشناس Mihaly Csikszentmihalyi از آن ها تحت عنوان جریان انرژِی (flow) نام می برد. جریان انرژی به اوج رسیدن توجه است زمانی که شما به طور کامل غرق در انجام دادن کاری هستید.
یکی از مسائل جالب و شگفت انگیز در مورد جریان انرژی این است که احساس خوبی دارد. به طور کلی، صحبت کردن، فکر کردن سریع منجر به خوشحالی شما می شود. (این مسئله یکی از دلایلی است که چرا موزیک تند اغلب باعث خوشحالی در شما می شود) وقتی شما در چیزی کاملا غرق می شوید که منجر به جریان انرژِی (flow) می شود، بسیار خوشایند و لذت بخش است.
اگر شما در جستجوی این حالت ذهنی هستید، کارهای کمی وجود دارند که باید آن ها را انجام دهید:
مهارت های خود را ارتقاء دهید
زمانی که مشغول یادگیری هستید، نمی توانید خود را در کاری غرق کنید. شما باید تلاش زیادی برای توجه به آن چیزی که انجام می دهید، داشته باشید. بعد از این که در این زمینه ماهر شدید، بیشتر به این مسئله توجه می کنید که آن کار را به اتمام برسانید تا به نحوه ی انجام کار.
احساس شادی و لذت,جریان انرژی ,توانید جریان انرژی
خودتان را به چالش بکشید
به نظر می آید که جریان انرژی زمانی اتفاق می افتد که شما درگیر مسئله ای هستید که در محدوده توان شما قرار دارد. وقتی که چیزی بسیار مشکل است، مستاصل کننده است. وقتی که چیزی بسیار آسان است، ذهن شما به چیزهای دیگر توجه می کند. بنابراین در پی چیزی باشید که واقعا نیاز به مبارزه دارد.
چیزی که باعث حواس پرتی می شود را کنار بگذارید.
جریان انرژی را زمانی حس می کنید که توجهتان از چیزی که در اطرافتان در حال اتفاق افتادن است، منحرف شود . موبایل، ایمیل، فیس بوک می توانند شما را از آن چه که انجام می دهید، منحرف کنند. اینها را دور از دسترس خود قرار دهید. مثلا با خاموش کردن موبایل و کامپیوتر.
مدیتیشن کنید
منبع دیگر حواس پرتی، صحبت تک نفری است که شاید درون ذهن شما اتفاق بیفتد. این صدا در ذهن شما می تواند راه جریان انرژی (flow) را سد کند . تعدادی از تحقیقات پیشنهاد می کنند که مدیتیشن و انجام یوگا به افراد کمک می کند تا به جریان انرژی دست یابید.
بدنتان را درگیرکنید
ممکن است فکر کنید که مغزتان مانند کامپیوتر است که بدن شما را کنترل می کند. اما، این باعث می شود که بدن و ذهن شما به طور عمیقی به هم پیوند بخورند. هرچه بیشتر در مورد کاری که انجام می دهید، درگیر شوید، ذهن شما نیز بیشتر پیروی خواهد کرد. بنابراین درگیر کردن بدنتان در یک عمل می تواند به شما در دستیابی به جریان انرژی کمک کند.
به طور خلاصه، زمانی که روی چیزی تمرکز می کنید، خودتان را به چالش می کشید یا روی چیزی که مهارت دارید کار می کنید و یا حتی از نظر فیزیکی درگیر می شوید، شما می توانید جریان انرژی (flow) خود را بیابید.
مدیر بازدید : 72 جمعه 10 مرداد 1393 نظرات (0)
برای داشتن فعالیت های مغزی خوب لطفا به این موارد دقت کنید
  
 دغدغه بسیاری از افراد جامعه داشتن حافظه‌ای قوی و ذهنی پویا و داشتن تمرکزی زیاد است،البته دانستن این نکته خالی از لطف نیست که بدانید داشتن ذهنی سالم و پویا در گرو داشتن بدنی سالم و پویاست زیرا سلامت تک‌تک اعضای بدن به نحوی بر عملکرد ذهنتان می‌تواند تأثیر داشته باشد و از قدیم نیز گفته‌اند که عقل سالم در بدن سالم است ، در این مقاله ما با هم چندین روش را که برای بهبود حافظه و افزایش تمرکز مفید است را با یکدیگر مرور می‌کنیم.
یک - چندوظیفگی را فراموش کنید
حافظه‌ای قوی ,داشتن حافظه‌ای قوی,بهبود حافظه
بسیاری از افراد فکر می‌کنند که توانایی انجام همزمان چندوظیفه، نشانه توانایی بالای ذهنی آن‌هاست که البته تا حدودی درست فکر می‌کنند ولی واقعیت امر این است که ذهن هر فرد درآن‌واحد میزان خاصی توانایی تمرکز دارد که اگر ما همزمان چند کار ذهنی را انجام دهیم مثلاً اگر ما هنگام رانندگی با تلفن همراه خود کار کنیم درواقع میزان تمرکزی که ذهن ما می‌تواند درآن‌واحد داشته باشیم را بین دو کار تقسیم می‌کنیم که نتیجه آن کاهش تمرکز ما بر روی تک‌تک کارهاست که نتیجه آن چیزی جز کاهش کیفیت انجام کارها برای ما نمی‌شود،
لذا برای اینکه کاری را که می‌خواهیم انجام دهیم باکیفیت انجام دهیم بدون شک بایستی صرفاً درآن‌واحد همان کار را انجام دهیم وگرنه کیفیت انجام کار ما به‌واسطه تقسیم تمرکز کاهش میابد. پس یکی از راه‌های بهبود تمرکز و افزایش توانایی تحلیل برای هر شخص انجام و بررسی یک کار درآن‌واحد است.
دو - ورزش کنید
حافظه‌ای قوی ,داشتن حافظه‌ای قوی,بهبود حافظه
غذای ذهن هر فرد گلوکز خالص است، درواقع سوخت‌وساز ذهن هر شخصی در گرو ورود حجم مناسب گلوکز به مغز او می‌باشد، و نکته جالب در این است که این حجم گلوکز از طریق جریان خون به مغز انسان منتقل می‌شود حال اگر شما بخواهید که حجم خون ورودی به مغزتان را افزایش دهید یکی از راه‌های مؤثر آن ورزش کردن است زیرا شما با ورزش کردن می‌توانید سرعت جریان خون خود را افزایش دهید،
البته نکته دیگری که نبایستی به‌آسانی از کنار آن بگذریم این است که ورزش کردن ما بایستی به‌صورت منظم و با برنامه اصولی و هم شامل ورزش‌های هوازی و هم ورزش‌های قدرتی باشد، همه ما به تأثیر ورزش بر سلامتی فیزیکی خود واقف هستیم ولی متأسفانه عده اندکی وجود دارند که به تأثیر ورزش بر روی سلامتی ذهن خود واقف‌اند.
بنابراین اگر می‌خواهید که ذهنی توانمند داشته باشید پس حتماً ورزش کردن را در دستور کار روزانه خود به هر نحو ممکن قرار دهید. البته ناگفته نماند که در مورد حجم ورزش کردن هم نظرات متفاوتی وجود دارد ولی برای مثال هفته‌ای 150 دقیقه ورزش کردن توصیه شده است.
سه - از خواب خود به‌هیچ‌وجه کم نکنید
حافظه‌ای قوی ,داشتن حافظه‌ای قوی,بهبود حافظه
بسیار در مورد تأثیر کم‌خوابی و بی‌خوابی بر روی سلامت افراد شنیده‌ایم ولی خیلی جالب است که بدانید که کم‌خوابی و یا بی‌خوابی تأثیر بسیار منفی بر روی ذهن انسان دارد و اصولاً ذهن انسان را هیچ‌چیز مثل بی‌خوابی نمی‌تواند آزار برساند، تحقیقات ثابت کرده که ذهن انسان‌ها در طول روز مطالب را وارد ذهن خود می‌کند و در طول شب هنگام استراحت این مطالب ورودی را برای خود طبقه‌بندی می‌کند تا در صورت نیاز در اسرع وقت آن‌ها را بازیابی کند حال اگر شما به خود بی‌خوابی دهید به‌صورت خودآگاه بر روال طبقه‌بندی مطالب در ذهن خود خلل وارد کرده و همچنین باعث فراموشی و خستگی زیاد در طول روز می‌شوید.
از طرف دیگر شاهد هستیم که بی‌خوابی بسیار بر تمرکز افراد تأثیر می‌گذارد و تمرکز افراد را تا حد زیادی کم می‌کند، بنابراین اگر می‌خواهید که ذهنی پویا و شاداب و همچنین تمرکز زیاد داشته باشید بایستی حتماً در حدود 8 ساعت در شبانه‌روز بخوابید و با توجه به بدن خود خواب کافی داشته باشید البته چرت‌های میان‌روزی هم می‌تواند مفید و تمرکز زا باشد به شرطی که بیش از 40 دقیقه به طول نیانجامد زیرا چرت بیش از این مقدار به خواب شب شما لطمه وارد می‌کند که این باعث بی‌خوابی شما در شب هنگام می‌شود.
چهار - به‌اندازه کافی امگا 3 مصرف کنید
حافظه‌ای قوی ,داشتن حافظه‌ای قوی,بهبود حافظه
بررسی‌ها نشان می‌دهد که مصرف غذاهای مضر برای بدن یقیناً برای ذهن شما نیز مضر خواهند بود و همچنین روغن‌های مفید موجود در ماهی ازجمله امگا 3 و روغن‌های مفید موجود در خشکبار بسیار برای ذهن و مغز شما مفید است زیرا این مواد باعث ترمیم سلول‌های مغز شما می‌شوند و به طبع باعث بهبود حافظه شما می‌گردند، البته جا دارد که بیان کنیم که غذاهایی که برای مغز شما مفید است دقیقاً برای قلب شما نیز مفید هستند زیرا این سبک غذاها باعث افزایش حجم جریان خون در بدن شما می‌شوند که این قضیه رابطه کلیدی با عملکرد مغز شما دارد.
پنج – به‌اندازه کافی ویتامین مصرف کنید
حافظه‌ای قوی ,داشتن حافظه‌ای قوی,بهبود حافظه
همان‌طور که در رابطه با امگا 3 و فواید آن برای ذهن انسان قبلاً گفته شد در اینجا نیز لازم است که در رابطه با خواص ویتامین‌های مختلف برای بدن و متعاقباً ذهن انسان مختصری بیان کنیم، بدن انسان به مواد معدنی مختلفی برای بقا و رشد خود نیاز دارد که ویتامین‌ها نیز جزو حیاتی آن‌ها هستند اصولاً بدون ویتامین‌ها بدن انسان و همچنین مغز انسان نمی‌تواند به‌درستی رشد و نمو پیدا کند و حتی برای برخی ویتامین‌ها هستند که نبودشان باعث توقف کارکرد آن ارگان می‌شود، پس جهت بهبود حافظه خود تا حد توان خود ویتامین مصرف کنید البته فراموش نشود که مصرف بیش‌ازحد برخی از ویتامین‌ها نیز می‌تواند به همان اندازه که مفید است مضر واقع شود.
شش - اجتماعی بمانید
حافظه‌ای قوی ,داشتن حافظه‌ای قوی,بهبود حافظه
تحقیقات ثابت کرده که افراد دارای روابط خوب اجتماعی نسبت به افراد منزوی دارای ذهن خلاق‌تر و پویاتری هستند ، زیرا داشتن روابط اجتماعی این امکان را به شما می‌دهد که در شرایط روحی روانی مختلفی قرار بگیرید که نیازمند تصمیم‌گیری باشد که این موضوع بدون شک باعث ایجاد طراوت برای ذهن شما می‌شود و شما را بسیار به سمت داشتن ذهن پویا سوق می‌دهد لذا تا جای ممکن روابط اجتماعی خود ا قوی و قوی‌تر کنید تا متعاقباً ذهن خود را قوی و قوی‌تر کنید.
هفت - به خود استرس راه ندهید
حافظه‌ای قوی ,داشتن حافظه‌ای قوی,بهبود حافظه
در رابطه با استرس کم گفته نشده و همه ما بدون شک به عوارض بسیار مضر و خطرناک داشتن استرس و اضطراب واقف هستیم ولی خالی از لطف نیست که اندکی این موضوع را ازنقطه‌نظر پزشکی بیشتر باز کنیم، تحقیقات ثابت کرده که افراد در هنگام داشتن استرس به هر دلیل ممکن دچار یک سری تغییرات هورمونی در بدن خود می‌شوند که مجموعه این ترشحات هورمونی باعث ایجاد نوعی اثرات بلندمدت خطرناک بر روی تمام بافت‌های بدن بخصوص ذهن انسان می‌شود به‌گونه‌ای که ثابت‌شده علت اصلی سرطان بدون شک استرس است حال چه رسد به تأثیرات منفی بر روی مغز انسان که بسیار حساس نیز می‌باشد.
مدیر بازدید : 67 دوشنبه 16 تیر 1393 نظرات (0)

 آقای عزیز : خانم دلش برای این جملات لک میزند ؟! + عکس

اگر از آن دسته مردهایی هستید که فکر می کنند، جملات اهمیتی ندارد و تنها چیزی که مهم است درون شماست، کاملا در اشتباهید. تا زمانی که با این احساسات درونی تان جمله ای نسازید و همسرتان را از آن ها با خبر نکنید، هیچ اتفاق خوبی در زندگی مشترک تان نخواهد افتاد. اگر هم از اهمیت این جملات باخبرید اما نمی دانید چه بگویید و از کجا شروع کنید، بهتر است از این توصیه ها کمک بگیرید و با دنیای زنان آشنا تر شوید. باید باور کنید که دنیای ذهنی زنان و مردان تفاوت زیادی دارد و اگر می خواهید همسرتان را خوشحال کنید باید به دنیایش وارد شوید و او را به شیوه خودش آرام و شاد کنید.

● چقدر زیبایی
زن ها دوست دارند ظاهرشان را ستایش کنید و گاهی به آن ها بگویید که چه چهره زیبا یی دارند. حتی اگر همسر شما واقعا به این زیبایی نباشد از این که گمان کند در نظر شما این طور به نظر می رسد، احساس غرور خواهد کرد. البته بی گدار به آب نزنید و بدون آن که برای حرف تان دلیلی داشته باشید او را ستایش نکنید. چون درست در زمانی که به همسرتان می گویید، چقدر زیبا هستی… او دلیل شما را خواهد پرسید و خواهد گفت از چه نظر؟ پس سعی کنید برای این ادعای تان جزئیاتی را هم مطرح کنید و به این فکر کنید، چه چیز در او زیباتر است و بعد سراغ تعریف کردن بروید.

● تو خیلی خاصی
این که همسر شما بشنود که او فردی بی همتاست و هیچ زن دیگری نمی توانسته شما را به این اندازه خوشبخت کند، یک حس فوق العاده به او می دهد. زن ها دوست دارند، بدانند که با تمامی گزینه های دیگری که شاید همسرشان به آن ها برای ازدواج درنظر داشته فرق می کنند و آن ها ویژگی هایی دارند که از نظر شوهرشان در هیچ کدام از زن های دور بر هم وجود ندارد. شما باید این خاص بودن را به او گوشزد کنید و بگویید که کدام یک از ویژگی های همسرتان بیش از دیگر ویژگی ها، شما را تحت تاثیر قرار داده. این موضوع نه تنها حس خوب مورد توجه قرار گرفتن و قدردانی شما را به او می دهد بلکه باعث می شود که او تمرکز بیشتری روی ویژگی های مثبتش داشته باشد و برای پررنگ کردن شان تلاش کند. زن ها دوست دارند از شوهرشان بشنوند که پر از صفات مثبت هستند و این که همسرشان به دلیل همین صفات به آن ها افتخار می کند.

● با تو بودن بی نظیر است
زن ها دوست دارند، همسرشان به رابطه ای که دارد افتخار کند و به دلیل آرامشی که در این رابطه دارد هم از آن ها قدردانی کند. این قدردانی ممکن است به شکل های مختلفی صورت بگیرد. مثلا وقتی مردی زودتر از سر کار می آید و به همسرش می گوید، دوست داشتم امروز بیشتر کنار تو باشم یا این که دوست دارم وقتم را بیشتر با تو بگذرانم و باقی مانده کارهایم را هم کنار تو انجام دهم می تواند یک حس فوق العاده را در زنان ایجاد کند. با شنیدن این قدردانی ها زن برای بیشتر درک کردن همسرش تلاش خواهد کرد و برای این که همسرش در ساعات بیشتری که در خانه است آرامش داشته باشد و این اتفاق را تکرار کند، مصمم تر خواهد شد. آن ها از این تصور که مردشان دوست دارد ساعتی از روز را تنها کنار او و تنها برای استفاده از وقت ۲نفره شان مشخص می کند بیش از هر چیزی خوشحال می شوند.

● دوستت دارم
اگر می خواهید همسرتان از این که دوستش دارید مطمئن شود چاره ای جز گفتن این حرف ندارید اما مهم تر از گفتن این حرف ها عملکرد شماست. زن ها دوست دارند عشق تان را با کارهای تان نشان دهید. دادن یک شاخه گل، یک هدیه بی مناسبت، پیامک های احوالپرسی طول روز و خیلی کارهای ساده دیگر می تواند تاثیر خاصی روی رابطه شما بگذارد و این زندگی را در چشم همسرتان افتخار آمیزتر کند اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود، شما باید مراقب تمام حرف هایی که میان تان رد و بدل می شود باشید و فکر نکنید کلمات تاثیر چندانی ندارند. مهم تر از همه این که باید مراقب قول هایی که به همسرتان می دهید باشید. گرچه پاسخ مثبت شما به خواسته های همسرتان می تواند او را خوشحال کند اما عمل نکردن به وعده های کوچک و بزرگ تان مشکل را چند برابر خواهد کرد و تاثیری منفی روی نگاه همسرتان به شما و رابطه خواهد گذاشت.

● متاسفم
برای زن ها مهم ترین اتفاقی که می تواند بعد از یک دعوا یا دلخوری پیش بیاید، شنیدن عذرخواهی مردشان است. آن ها دوست دارند تاسف واقعی شما را ببینند و بعد از این دلخوری ها مورد دلجویی قرار گیرند. غرورتان را کنار بگذارید و اگر اشتباه کرده اید قبل از توضیح دادن دلایل تان از او عذر خواهی کنید. این که شما بدون گفتن این که پشیمانید شروع به توضیح دادن و دلیل تراشی کنید می تواند ناراحت کننده ترین واکنش بعد از دعوا برای یک زن باشد. پس اگر نمی خواهید اوضاع را از این که هست خراب تر کنید با یک جمله ای که از ته دل می گویید همه چیز را رو به راه کنید؛ بگویید: ببخشید و متاسفم!

● همه چیز را درست می کنم
حتی اگر یک سوپرمن نباشید باید بتوانید به همسرتان اطمینان دهید که همه چیز تحت کنترل است و تا زمانی که در کنارش هستید نمی گذارید زندگی تان را چیزی تهدید کند. گرچه شما با رفتارهای تان باید این اطمینان را در او ایجاد کنید اما در لحظاتی که او از ته دل غمگین است و احساس اضطراب می کند باید این جمله جادویی را به کار ببرید و به او آرامش دهید. اگر فکر می کنید فراهم کردن امکانات زندگی برای شاد کردن همسرتان کافی است اشتباه می کنید. ایجاد احساس آرامش و اطمینان و گاهی بیان کردن این جملات او را بسیار آرام تر و اعتمادش به زندگی مشترک تان را هم بیشتر خواهد کرد.

● بیا صحبت کنیم
اگر همسرتان مدتی است که ناراحت یا پریشان است اما توضیحی در این مورد به شما نمی دهد، باید خودتان پیش قدم شوید. شاید او مشکل بزرگی دارد که گفتنش برایش آسان نیست و شاید هم منتظر جرقه ای از طرف شماست. یادتان نرود که هیچ ناراحتی بی دلیل نیست و این که شما از کنار این پریشانی ها بگذرید و آن ها را جدی نگیرید، می تواند همسرتان را ناراحت تر از آنچه هست کند و حتی گاهی زندگی مشترک تان را هم زیر سوال ببرد. پس بعد از هر دلخوری که بین تان پیش می آید یا حتی زمانی که می بینید رفتار همسرتان تغییر کرده اما دلیلش را نمی دانید، به او پیشنهاد گفت وگو دهید و حتی اگر از این گفت وگو طفره رفت برایش توضیح دهید که شنیدن حرف ها و احساساتش چقدر برای شما اهمیت دارد و چقدر برای بهتر کردن زندگی مشترک تان اشتیاق دارید.

 آقای عزیز : خانم دلش برای این جملات لک میزند ؟! + عکس

مدیر بازدید : 78 دوشنبه 16 تیر 1393 نظرات (0)

 به عکس نگاه کنید ، اگر خارش بگیرد، بیمار هستید؟!

به عکس زیر نگاه کنید. اگر نگاه کردن به این عکس باعث می شود که پوستتان خارش بگیرد، بدنتان مور مور شود و موهایتان درد بگیرد، ممکن است شما از بیماری ترایپوفوبیا رنج ببرید!

ترایپوفوبیا ترس از سوراخ های کوچک و غیرمتقارنی است که ممکن است به طور طبیعی یا مصنوعی به وجود آمده باشند. ترایپفوبیا از ترکیب کلمه ی یونانی تراپیو به معنی سوراخ کردن و کلمه ی فوبیا به معنی ترس شدید و بیمار گونه ساخته شده است. ترایپوفوبیک ها می گویند هنگام دیدن سوراخ های کوچک دچار اضطراب می شوند، تهوع و بی خوابی می گیرند و بدنشان به خارش می افتد.

هزاران نفر از سراسر دنیا ادعا می کنند که به این بیماری مبتلا هستند ولی تاکنون ترایپوفوبیا به طور رسمی به عنوان یک فوبیا شناخته نشده است. فوبیا، ترس شدید و بیمارگونه ای است که در زندگی فرد ایجاد اختلال می کند. بر خلاف ترس معمولی که زودگذر است و هنگام مواجهه با خطر اتفاق می افتد، فوبیا بیشتر ترس از قرار گرفتن در یک موقعیت است.

بسیاری از مردم حتی نام ترایپوفوبیا را هم نشنیده اند. خیلی از روانشناسان فکر می کنند که ترایپوفوبیا ساختگی است و وقتی کسی درباره ی این موضوع مطلبی می خواند و عکسی می بیند، به طور ناخودآگاه این ترس در ذهن او القا می شود. همانطور که شما هنگام دیدن فیلم کمدی با چند نفر دیگر نسبت به زمانی که تنهایی فیلم می بینید بیشتر می خندید، وقتی هم می بینید این همه آدم دچار این بیماری هستند و درباره ی تجربیاتشان چندین صفحه مطلب نوشته اند، به طور ناخودآگاه شما هم دچار ترایپوفوبیا می شوید. بیشتر کسانی که ادعا می کنند به این بیماری مبتلا هستند، می گویند قبل از این که وارد سایت های مربوطه بشوند و نظرات دیگران را بخوانند اصلا خبر نداشتند که این بیماری را داشته اند!

اینترنت هم نقش بسیار زیادی در شیوع ترایپوفوبیا دارد. تعداد مبتلایان به ترایپوفوبیا بعد از ساخته شدن صفحه ی فیسبوک آن چندین برابر شده است. ماسای اندروز، کسی که صفحه ی فیسبوک و بسیاری از سایت های ترایپوفوبیا را ساخته است، می گوید نه تنها این بیماری واقعی است بلکه به اندازه ی ترس از ارتفاع و ترس از عنکبوت جدی هم هست!

انگار مسئولان ویکی پدیا هم با نظر روانشناسان موافقند و نمی گذارند صفحه ای به نام تراپیوفوبیا در ویکی پدیا وجود داشته باشد. تاکنون هر صفحه ای که درباره ی این مسئله ساخته شده است، به دلایل مختلفی از ویکی پدیا حذف شده است. به گفته ی مسئولین ویکی پدیا ترایپوفوبیا یک بیماری ساختگی است و نیازی نیست ویکی پدیا به شیوع آن کمکی بکند. در جای دیگری هم گفته اند که ویکی پدیا جای چیزهایی که یک روزه ساخته شده اند نیست! مطمئنا صفحه ی کنونی هم چند وقت دیگر حذف خواهد شد.

البته این هزاران هزار نفر زیاد با نظرات روانشناسان موافق نیستند. آن ها می گویند که ترایپوفوبیا واقعی است ولی جامعه ی علمی به دلایلی نمی خواهد وجود آن را تایید کند. خیلی از آن ها فکر می کنند که ترایپوفوبیا ریشه ی هایلوفوبیا یعنی ترس از اشیای چوبی و درختان است! ترایپوفوبیک ها خواستار انجام آزمایشات بیشتر در این زمینه و وارد شدن نام ترایپوفوبیا به دیکشنری های معتبر هستند ولی تاکنون کسی درخواست آن ها را جدی نگرفته است و به احتمال زیاد در آینده هم کسی درخواستشان را جدی نخواهد گرفت.

تعداد تراپیوفوبیک ها هر روز در حال افزایش است. شما چطور؟ آیا شما هم ترایپوفوبیک هستید؟

 به عکس نگاه کنید ، اگر خارش بگیرد، بیمار هستید؟!

مدیر بازدید : 65 دوشنبه 16 تیر 1393 نظرات (0)

 سنجش میزان آگاهیتان از مسائل جنسی با این آزمون !

این آزمون جهت افزایش سطح آگاهی شما می باشد. همچنین از این طریق میتوانید دانش خود را محک بزنید.


1- کدامیک از موارد زیر در سردی و بی میلی جنسی تاثیر بیشتری دارد ؟
الف) غذاهای سرخ شده
ب) الکل
ج) سُس های خامه ای
د) چربی اشباع شده

 

----------------------------------------
2- اختلال عملکرد جنسی تا حد زیادی به کدامیک از موارد زیر بستگی دارد ؟
الف) مشکلات فیزیکی
ب) عاطفی
ج) روانشناسی

 

----------------------------------------
3- بهترین روش درمان اختلال نعوظ کدامیک از موارد زیر است ؟
الف) ترک سیگار
ب) فعالیت های بدنی
ج) مصرف ویاگرا
د) تمام موارد


----------------------------------------

4- بهترین راه برای زنده نگه داشتن روابط زناشوئی چیست ؟
الف) خرید یک هدیه کوچک به طور منظم
ب) پیشنهاد به همسر برای کمک کارهای خانگی و ..
ج) خوردن وعده های غذایی آرام به تنهایی با همسر خود حداقل دو بار در هفته
د) صبحت با او در مورد پیرامون مسائل، مشکلات و ..


----------------------------------------

5- مطمئن ترین راه برای افزایش فعالیت جنسی چیست ؟
الف) هشت ساعت خواب در شب
ب) ورزش بطور منظم
ج) حفظ کلسترول سالم و فشار خون


----------------------------------------

6- اگر میل جنسی شما بطور منظم از همسرتان بیشتر است، شما باید ...
الف) این واقعیت را قبول کنید که شریکتان نیاز به تحریک بیشتری دارد
ب) خودداری از به عمد تشدیدِ سطحِ میل خود
ج) احترام پیش شرط جنسی شریک زندگی خود در مورد عشق ورزی
د) تمامی موارد بالا


----------------------------------------

7- در ناحیه کلیتوریس چند عصب وجود دارد ؟
الف) 20
ب) 400
ج) 1000
د) 8000


----------------------------------------

8- شایع ترین بیماری مقاربتی کدام مورد زیر است ؟
الف) سلفیس
ب) کلامیدیا
ج ) سوزاک


----------------------------------------

9- کشش مهبل در طی رابطه جنسی چه اندازه می باشد؟
الف) 4 - 8 اینچ
ب) 2 - 4 اینچ
ج) 2 - 8 اینج


----------------------------------------

10- هنگامی که یک زن تحریک جنسی می شود، کدام یک از موارد زیر مسئول انتشار رطوبت می باشد؟
الف) غدد بارتولن [Bartholin� gland]
ب) غده واژن [Vaginal gland]
ج) غده Skene [Skene� gland]


----------------------------------------

11- بیماری منتقلۀ جنسی از کدام روش می‌تواند سرایت کند؟
الف) رابطه از طریق مهبل
ب) رابطه از طریق مقعد
ج) موارد الف و ب
د) هیچکدام


----------------------------------------

12- اکثر زنان بدون تحریک ناحیۀ کلیتوریس ( (Clitorisمی‌توانند به اوج لذت جنسی برسند.
الف) صحیح
ب) غلط


----------------------------------------

13- فعالیت جنسی می‌تواند خطر ابتلا به سکته مغزی و حملۀ قلبی در افراد مسن افزایش دهد.
الف) صحیح
ب) غلط

 


----------------------------------------

14- کدام جنسیت از طریق رابطه جنسی دهانی (Oral sex) زودتر به ارگاسم می‌رسد؟
الف) مرد
ب) زن


----------------------------------------

15- تحریک پذیری افراد مسن دیرتر صورت پذیر است.
الف) صحیح
ب) غلط


----------------------------------------

16- کدام داروها می‌تواند باعث اختلال در نعوظ گردد؟
الف) داروهای ضد افسردگی
ب) آنتی هیستامین ها
ج) دروهای ضد فشار خون
د) تمام موارد


----------------------------------------

17- شکایت جنسی در بین زنان پس از یائسگی کدام مورد زیر است؟
الف) درد
ب) میل جنسی کم
ج) خشکی واژن
د) اختلال در ارگاسم

----------------------------------------

18- مزیت رابطۀ جنسی [متعادل] کدام مورد زیر است؟
الف) کاهش استرس
ب) کاهش فشار خون
ج) تقویت سیستم ایمنی بدن
د) تمام موارد


پاسخ سوالات

پاسخ سوال اول : مصرف بیش از حد چربیهای اشباع شده نه تنها باعث افزایش کلسترول و رسوب آن در دیواره عروق قلب می شود،بلکه باعث رسوب کلسترول در مویرگهای متعدد پنیس (آلت)می شود و جریان خون در آلت را با مشکل روبرو می کند و در نتیجه فرد نمی تواند به محرکهای جنسی صادره از مغز به درستی پاسخ دهد.

پاسخ سوال دوم: پژوهش در سه تا پنج سال گذشته نشان داده که ناتوانی جنسی یا اختلال عملکرد جنسی تا حد زیادی یک مشکل جسمی است. اختلال عملکرد جنسی می تواند نشانه ای از شرایط نامطلوبی مثل، مشکلات قلبی و عروقی، اضطراب و یا مشکلات پروستات باشد.

پاسخ سوال سوم : ترک سیگار، فعالیت های بدنی و مصرف ویاگرا همۀ اینها میتوانند در درمان اختلال نعوظ شریک زندگی باشند.

پاسخ سوال چهارم : برنامه ریزی منظم روزانه با همسر خود یک راه بسیار خوبی برای زنده نگه داشتن روابط میان یکدیگر است. استراتژی دیگر برای زنده نگه داشتن این جرقه، شامل صحبت کردن با همسر خود و حل و فصل هر گونه درگیری اساسی می‌باشد.

پاسخ سوال پنجم : ورزش کردن بطور منظم، کلید و مطمئن ترین راه برای افزایش فعالیت جنسی می باشد. زیرا باعث میشود خون ِ اندام تناسلی افزایش یابد.
 
پاسخ سوال ششم : شما باید تمام موارد ذکر شده را رعایت کنید.
 
پاسخ سوال هفتم : شگفت آور است بدانید حدود 8000 عصب در ناحیه کلیتوریس موجود است. [به همین دلیل است اکثر زنان تحریک این نقطه را بسیار لذتبخش و دلنشین گزارش کرده اند.]

پاسخ سوال هشتم : یکی از شایع ترین بیماری های مقاربتی کلامیدیا است. چنانچه این بیماری درمان نشود، عفونت کلامیدیایی میتواند گسترش بیابد و تبدیل به اختلالاتی در باروری و سلامتی شود که عواقب کوتاه مدت و طولانی مدتی خواهد داشت.

پاسخ سوال نهم : این کشش طی مقاربت جنسی و یا موقعی که زن تحریک میشود، [مهبل متورم] حدود 4 تا 8 اینچ در طول و 2.5 اینچ در عرض

پاسخ سوال دهم : غدد بارتولن می باشد. این غده وظیفۀ روغنکاری طبیعی را بر عهده دارد.

پاسخ سوال یازدهم : هرگونه فعالیت جنسی [منظور نزدیکی‌ست] شما را در معرض خطر قرار می‌دهد. گزینه ج صحیح صحیح می‌باشد.

پاسخ سوال دوازدهم : اکثر زنان برای ارگاسمِ بهتر نیاز به تحریک ناحیۀ کلیتوریس دارند. زنانی که مشکل رسیدن به اوج لذت جنسی دارند، ترکیبی از تحریک کلیتویس و فعالیت های جنسی دیگر؛ ممکن است نیاز باشد.

پاسخ سوال سیزدهم : افرادی با سابقۀ سکته مغزی یا بیماری های قلبی در مورد فعالیت های جنسی باید از پزشک خود مشورت بخواهند. رابطۀ جنسی شکل سالمِ ورزش برای افراد مسن است [می‌توان گفت فعالیت جنسی، یک فعالیت بدنی و روانیست]. محققان در مدت 20 سال بروی 914 مرد تحقیق کرده‌، و تحقیقات نشان می‌دهند داشتن روابط جنسی سالم دوبار [یا بیشتر] در هفته خطر ابتلا به بیماری های قلبی را کاهش می‌دهد. همچنین فراوانی نزدیکی با سکتۀ مغزی همراست. [افراط در نزدیکی همچنین باعث ضعف کلیه، مثانه، قلب، کمر درد، مشکلات بینایی، معده و.. می‌شود]

پاسخ سوال چهاردم : پاسخ پُر واضح است، زنان از Oral sex بیشتر لذت می‌برند. گزارش شده است تنها 10 درصد مردان از این طریق به اوج لذت می‌رسند برای مردان به احتمال فراوان مقاربت واژنی لذتبخش تر می‌باشد.

پاسخ سوال پانزدهم : همانگونه که فرد پیرتر می‌شود، زمان پاسخ دهی جنسی آن کندتر می‌گردد. روان‌کننده‌ها و کرم‌های هورمون ممکن است به زنان مسن‌تر کمک کند. اگر اختلال نعوظ یک مشکل برای مردان کهنسال است، درمان آن تغییر رفتارهای جنسی و تمرکز بیشتر بروی معاشقه طولانی، می‌تواند باشد.

پاسخ سوال شانزدهم : علاوه بر موارد ذکر شده، مُسکن‌ها، داروهای ضد روان پریشی، داروهای شیمی درمانی، الکل، ماریجوانا، حتی برخی از داروهای ضد سوزش سردل می‌تواند باعث مشکلات نعوظ گردد.

پاسخ سوال هفدهم : مطالعات نشان داده است، پس از یائسگی زنان میل جنسی کمتری دارند.

پاسخ سوال هجدهم : رابطۀ جنسی همانگونه که اعلام شد یک فرم بسیار سالم ورزش برای بسیاری از افراد است. رابطه‌ی جنسی [متعادل] سوزندان چربی، تنظیم سوخت و ساز بدن، کاهش استرس، بهبود سلامت قلب، تقویت استخوان، عضلات و سیستم ایمنی بدن و .. را در بر می‌گیرد و همچنین می‌تواند کمک کند زندگی سالم و طولانی داشته باشید.

مدیر بازدید : 111 دوشنبه 16 تیر 1393 نظرات (0)

 بیدار شدن تمایلات جنسی و میل به رابطه صمیمی
رابطه دوستی و صمیمیت یعنی توانایی در میان گذاشتن افکار و احساسات با یک دوست. در یک رابطه صمیمی، فرد احساس راحتی می کند و اطلاعاتی راجع به خود در اختیار دیگری قرار می دهد. گونه ای از این رابطه دوستی و صمیمیت مربوط به جنس مخالف می شود.

رویکردهای گوناگون، تلاش هایی برای تبیین دلایل و عوامل زمینه ساز گرایش به جنس مخالف داشته و هر یک از منظری به این مسئله نگاه کرده اند اما آنچه می توان در همه این رویکردها و نظریه ها یافت، بیان این است که «گرایش به جنس مخالف امری کاملا طبیعی و سالم است». با این حال در این مقاله سعی خواهیم داشت از منظر روانشناسی دلایل گرایش به جنس مخالف را برای شما شرح دهیم.

وارد شدن به سنین نوجوانی
عشق، پدیده ای هیجانی و اعجاب انگیز است که بیشتر مردم جهان را درگیر خود می کند. دلباختگی و عشق برای اولین بار در دوران بلوغ، احساس و معمولا با یک نگاه شروع می شود. از این رو، خاطرخواهی و تمایل به غیرهمجنس در نوجوانی طبیعی است و نوجوانان با فشار زیادی برای داشتن رابطه با غیرهمجنس روبرو هستند. بسیاری از آنان، ساعت ها درباره خاطرخواهی که حتی او را هم نمی شناسند، به خیالبافی می پردازند و این خاطرخواهی را به عنوان عشق قلمداد می کنند در حالی که این دلباختگی احساس درازمدت و پایداری نخواهد بود.

بیدار شدن تمایلات جنسی و میل به رابطه صمیمی
از دوران نوجوانی، احساسات جنسی با تاکید بیشتری نسبت به سنین قبلی افزایش می یابد و نوجوانان میل شدیدی برای برقراری رابطه صمیمی و عموما با غیرهمجنس پیدا می کنند. البته این گرایش در پسران و دختران متفاوت است، به طوری که پسران احساسات و تمایل روابط جنسی شدیدتری دارند، به سرعت تحریک می شوند و در روابط دوستی با غیرهمجنس بر جنبه های روابط جنسی تاکید می کنند، در حالی که نوجوانان دختر، تمایل زیادی به نشانه های عاطفی دارند.

رهایی از هیجانات منفی
دوره نوجوانی و جوانی پر از هیجان است، هیجاناتی که گاهی مانند افسردگی و اضطراب جنبه منفی دارند. برخی از مشاوران سلامت روان، فرض می کنند افسردگی و اضطراب با گرایش به جنس مخالف ارتباط دارد. مطالعه ای در این زمینه نشان داد افسردگی در تعدادی از دختران و مصرف مواد مخدر در تعدادی از پسران عامل خطرناکی برای تجربه جنسی در رابطه با غیرهمجنس است. در واقع برخی از نوجوانان و جوانان برای کنترل اضطراب و افسردگی به سمت برقراری رابطه با جنس مخالف رو می آورند و این روابط راه فراری برای آنان می شود.

دستیابی به هویت مردانگی و زنانگی
در اواخر نوجوانی و اوایل جوانی، فرد به دنبال کسب هویتی است که متناسب با جنسیت خود باشد، گرایش به جنس مخالف می تواند برای هر دو جنس احساس هویت مردانگی و زنانگی را تقویت کند. در تحقیقی، نوجوانانی که به دنبال هویت بوده اند، انتخاب دوست دختر و پسر آنها اتفاقی تر و تصادفی صورت می گیرد اما نوجوانانی که ایده های نسبتا روشنی از هویت خود داشته اند، بیشتر به دنبال صمیمیت و اعتماد در روابط بوده اند.

کسب شناخت برای ازدواج
برخی از افراد به خصوص دختران، صرفا برای ایجاد زمینه های شناخت بیشتر که منجر به ازدواج و رابطه ای متعهدانه و بلند مدت شود، به سمت برقراری ارتباط با جنس مخالف می روند. در این موارد دختر و پسر با طرح مسئله ازدواج با یکدیگر سعی می کنند نیازهای عاطفی همدیگر را برآورده کنند و به شناخت بیشتر یکدیگر مبادرت ورزند. گرچه در شرایط کنونی جامعه ما، بسیاری از این روابط با مخالفت خانواده، در نهایت منجر به ازدواج نخواهد شد.

فشار همسالان
در سنین نوجوانی و جوانی برای هر دو جنس فشار زیادی از طرف دوستان و همسالان برای برقراری رابطه نزدیک با غیرهمجنس ایجاد می شود. به طوری که دختران داشتن دوست پسر را نشانه جذابیت و پسران داشتن دوست دختر را نشانه قدرت و احساس مردانگی می دانند.

فرصت های اجتماعی بیشتر
در تحقیقات مشخص شده است گاهی صرف نمایش مکرر یک محرک معین، رفته رفته نگرش خوشایندتری نسبت به آن پدیده به وجود می آورد. شاید به وجود آمدن بیشتر زمینه های آشنایی، مجاورت، اوقات خوش، دیدن مداوم و طولانی افراد در طی یک دوره و ... یکی از دلایل به وجود آمدن و به خصوص شیوع علاقه و گرایش به جنس مخالف باشد. البته این بدان معنا نیست که به وجود آمدن زمینه های حضور زنان و دختران در عرصه های اجتماعی مانند مردان، بد و نکوهیده است، بلکه بدین معناست که در روند طبیعی این موضوع، پیدایش و شیوع بیشتر گرایش به جنس مخالف به دلیل فراهم شدن زمینه های مناسب، افزایش می یابد.

شیوه های فرزند پروری والدین
نوع روابط با غیر همجنس در نوجوانی و جوانی، رابطه نزدیکی با پیوند بین والدین و نوجوان در کودکی دارد. اگر فرد در کودکی حضور فعال، حساس و همیشگی والدین را تجربه کند، بر روابط نوجوانی او تاثیر مطلوبی می گذارد.
در یک پژوهش در آمریکا، نشان داده شد حمایت والدین از نوجوانان خود و درگیر شدن در زندگی آنها، تاثیر مهمی بر رفتار دوستی نوجوان دارد. در بین نوجوانانی که می گویند آنها هرگز درباره مشکلات خود با اعضای خانواده بحث و گفتگو نمی کنند، احتمال گرایش به جنس مخالف و اعمال رفتارهای پرخطر جنسی شایع تر است.

نوجوانان پسر، که حمایت عاطفی بسیاری از والدین خود دریافت می کنند، و دخترانی هم که با مادرانشان صحبت می کنند، کمتر در معرض خطر برقراری روابط خطرناک با غیرهمجنس قرار دارند. نوجوانی که در دوره کودکی خود پاسخ های مناسبی به نیازهای عاطفی و جسمی اش از سوی والدین دریافت نکرده، ممکن است به دلیل احساس طرد از سوی والدین در صورت ارتباط با غیر همجنس به سرعت در روابط درگیر شود تا احساس کند به دوست پسر یا دختر خود بسیار نزدیک است.

همچنین نداشتن علاقه برای تشکیل خانواده، بالا رفتن سن ازدواج، کمبود محبت، نیاز به همدلی و ابراز عاطفه، زندگی در خانواده با روابط ضعیف عاطفی، ناآگاهی از خود و جنس مخالف، چشم و هم چشمی و ... از جمله عوامل تاثیرگذار بر افزایش گرایش به روابط احساسی بین دختر و پسر در این دوران است.
 

مدیر بازدید : 71 دوشنبه 16 تیر 1393 نظرات (0)

 خیانت بین همسران در حال حاضر به چند شکل دیده می‌شود؟
آمارها و گزارش‌های روانشناسان و دادگاه‌های خانواده نشان می‌دهد در دهه گذشته گرایش به خیانت به همسر در جامعه ما بسیار افزایش یافته است.
روانشناسان و متخصصان، از بین رفتن عشق و علاقه، عدم جذابیت همسر، سهل‌انگاری همسر، هوسرانی، عقده‌های جنسی، اخلاق و رفتار غیرقابل تحمل همسر، بی‌خطر شمردن خیانت، زیاده‌خواهی و تنوع‌طلبی را از دلایل اصلی خیانت و بی‌وفایی همسران به یکدیگر می‌دانند.
اکنون با بحرانی شدن این مسئله به طرح و ریشه‌یابی و عللی که در این امر دخیل هستند، پرداخته‌ایم. در زمینه دلایل، نقش جامعه، انواع خیانت و عکس العمل همسران نسبت به این ناهنجاری اخلاقی با دکتر محمد کاظم عاطف وحید، روانشناس و عضو هیئت علمی انستیتو روانپزشکی تهران گفتگو کرده‌ایم.
خیانت بین همسران در حال حاضر به چند شکل دیده می‌شود؟
- خیانت در رابطه خانوادگی دارای انواع و اقسام مختلفی است که عبارتند از:
1- خیانت رفتاری: منظور از خیانت رفتاری این است که یکی از همسران به صورت رفتاری و با ارتباط برقرار کردن با شخصی خارج از سیستم خانواده به همسرش خیانت کند که بخش اعظم آن را ارتباط‌های جنسی تشکیل می‌دهد و در جامعه ما نیز رایج است.
2- خیانت ذهنی: افرادی که در فکر و تخیلاتشان مدام به شخصی دیگر می‌اندیشند و از آنجا که زاده ذهنشان است، آن فرد شخصی ایده آل به شمار می آید و در این موقع است که برای زندگی مشترک خطر می‌آفریند چرا که آن شخص دایماً شریک زندگی‌اش را با فرد ایده آل ساخته ذهنش مقایسه می‌کند و چون در حال قیاس است، در ارتباط با همسرش به مشکل برمی‌خورد و رابطه سرد می‌شود.
3- خیانت کلامی: در این نوع خیانت، زن یا مرد به صورت تلفنی یا اینترنتی یا اینکه در هر موقعیتی که فراهم شود با یکدیگر صحبت کرده و گرم می‌گیرند. متاسفانه امروزه به دلیل وجود اینترنت، ارتباط جنسی کلامی و حتی ویدئویی وجود دارد که این هم به نوعی، خیانت محسوب می‌شود. ناگفته نماند این نوع خیانت نوعی انحراف جنسی به حساب می‌آید.
چه دلایلی منجر می‌شود زن یا مرد به همسرش خیانت کند؟
- دلایل زیادی وجوددارد که آنها را به طور خلاصه ذکر می‌کنم اما نمی توان برای آنها اولویت و مرتبه‌ای در نظر گرفت.
1- سردی روابط: وقتی بین زوج‌ها روابط محبت آمیز، عاطفی و هیجانی کم می‌شود و دیگر خبری از احساس شور و عشق اولیه نیست، در این زمان ممکن است یکی از زوج‌ها وارد رابطه خیانت آمیز شود.
2- سرد شدن نسبت به ظاهر یکدیگر: در زندگی زناشویی افرد به تدریج ممکن است نسبت به ظاهر همسرشان دلسرد شوند یا اینکه جذابیت های فرد مقابل برایشان یکنواخت و تکراری شده باشد.
3- اعتماد به نفس پایین و خودانگاره منفی نسبت به خود: افراد برای آنکه عزت نفس و خودانگاره‌شان را حفظ و تقویت کنند، می‌کوشند تا از طریق رفتارهایشان نشان دهند عزت نفس‌شان بالاست و در این زمینه مشکلی ندارند. این دسته از اشخاص به دنبال رابطه‌هایی خارج از سیستم خانواده می‌گردند تا خودشان را اثبات کنند. البته گاهی هم فرهنگ‌ها باعث ایجاد این تصورات می‌شوند. مرد می‌خواهد از طریق مردانگی و زن از طریق جذابیت، خود را نشان دهد.
4- داشتن اختلالت و مشکلات روانشناختی: افرادی که دچار یکسری از اختلالات بالینی هستند بیشتر در معرض خیانت به همسرانشان قرار می گیرند. مثلاً اشخاصی که کنترل‌های هیجانی ندارند یا اینکه دچار ضعف شخصیت اند.
5- ازدواج‌های اجباری: زن یا مردی که برخلاف میلشان و به دلیل اصرار خانواده تن به ازدواج می‌دهند، احتمال آن که به همسرشان خیانت کنند بیشتر از سایرین است.
6-انتقام گرفتن: زن و شوهر ممکن است به خاطر رنجشی که از یکدیگر دارند دست به انتقام بزنند و راه خیانت را انتخاب می‌کنند. مثلاً مردی که به همسرش بدبین است و او را تحت فشار قرار می‌دهد، همسرش برای انتقام گرفتن از او بی‌وفایی می‌کند. این مورد در زنان شایع است چرا که دائماً زنان به این فکرند کارهای بدی را که همسرشان در حقشان کرده تلافی کنند.
7- برآورده نشدن نیازهای جنسی: افرادی که در روابط جنسی به مشکل برمی‌خورند به جای آن که از طریق مشاوره و مراجعه به متخصصان مشکلاتشان را حل کنند، سعی می کنند به همسرشان خیانت کنند.
8- هیجان خواهی: یکسری از افراد دوست دارند دست به کارهای پنهانی بزنند چرا که برایشان تولید هیجان می‌کند و این احساس را به دست می‌آورند که افرادی زرنگ‌اند و دیگران نمی‌توانند این قضیه را بفهمند اما این را باید دانست بالاخره روزی این روابط آشکار می‌شود.
9- علل اقتصادی: وقتی یکی از همسرها در زندگی مشترک، خواسته‌های مادی‌اش برطرف نمی‌شود وارد رابطه‌ای قرار می‌گیرد که مرکز توجه‌اند و نیازهای اقتصادی‌شان فراهم می‌شود که بیشتر در مورد زنان مصداق دارد.
10- کنجکاوی: گاهی افراد به دلیل صحبت سایرین درباره روابط خارج از سیستم خانواده، به دنبال بی‌وفایی می‌روند و به اصطلاح می‌خواهند ببینند چه خبر است.
با توجه به عللی که برشمردید در جامعه امروز ما، کدام یک از دلایل در زمینه خیانت همسران پر رنگ تر است؟
- نمی توان جواب قطعی به این سوال داد، چرا که ما در زمینه آمار مشکل داریم. در مورد خیلی از پدیده‌ها، تحقیقات محکم، علمی و دقیق انجام نمی‌شود، لذا با نداشتن آمار نمی توان پاسخ دقیقی داد اما اگر بر مبنای تجربیات و مشاوره‌های بالینی بگوییم، دلایلی چون هیجان خواهی، سرد شدن روابط از جمله توجه نکردن زنان به ظاهر خود و مشکلات جنسی نقش‌های پررنگ‌تری دارند. در مورد مسائل جنسی باید اشاره کرد به دلیل نگاه متفاوت زنان و مردان نسبت به این قضیه، ممکن است دچار مشکلات جنسی شوند. از نگاه مردان ارتباط جنسی، نشان دهنده مردانگی است و برای زنان، بعد عاطفی و هیجانی دارد، حال هر کدام از آنان با توجه به این نگاهی که دارند اگر در روابط زناشویی‌شان آن ابعاد مورد توجه قرار نگیرد در جایی خارج از روابط خانواده، به دنبالش می‌گردند. باید این نکته را یادآوری کرد در جامعه کنونی که افراد تحت فشارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هستند، امید خود را به آینده از دست می‌دهند و به رفتارهایی چون اعتیاد یا خیانت گرایش پیدا می‌کنند.
جامعه و فرهنگ حاکم بر آن، تا چه حد در افزایش خیانت زن و شوهر نسبت به به هم دخیل هستند؟
- نقش‌شان، به خصوص در آموزه‌ها و تربیت‌های گذشته، بسیار زیاد است. به عنوان مثال این فرهنگ در جامعه ما جا افتاده که خیانت مردان قابل قبول‌تر از خیانت زنان است. اگر مردی خیانت کند، گفته می‌شود شیطنت کرده است اما در مورد زن می گویند مشکل اخلاقی دارد. در جامعه‌ای که به طور ضمنی تعدد زوجات را تایید می‌کند آن هم بدون مسئولیت و تعهد، مسلم است به رواج خیانت کمک می‌شود. فشارهای اجتماعی در جامعه نیز سبب استرس می‌شود و این استرس بر روی زندگی تاثیر می‌گذارد و منجر به اختلالات زناشویی و تعارضات می‌شود. برخی از افراد برای رها شدن از این استرس‌ها می‌خواهند آرامش را در رابطه دیگر جستجو کنند. وقتی جامعه آستانه تحملش را نسبت به این دسته از رفتارهای غیرمعقول بالا می‌برد و هیچ راهکاری برای جلوگیری از آن ارائه نمی‌دهد، زشتی این مسئله از بین می‌رود و ما خیانت را چه در دوران پیش از ازدواج یا بعد از ازدواج می‌بینیم.
خیانت به همسر تا چند سال گذشته بیشتر از طرف مردان بود اما امروزه شاهد هستیم زنان نیز به این ناهنجاری اخلاقی روی آورده‌اند، از نظر شما دلیل این موضوع چیست؟
- زمانی که مردان در گذشته خیانت می‌کردند، زنانشان برای مقابله با نارضایتی شوهر، خود را وقف امور خانواده می‌کردند و از این طریق تحملشان را بالا می‌آوردند و پیش خود می‌گفتند واقعیت زندگی همین است، مردان همه اینگونه‌اند اما امروزه با توجه به اطلاعاتی که از رسانه‌های مختلف کسب کرده‌اند و اینکه در جامعه حضوری پررنگ دارند، درصدد تغییر تابوهای گذشته برآمده اند. برنامه‌های تلویزیونی ماهواره نیز به این وضعیت دامن زده است. این برنامه‌ها که معمولاً با توجه به فرهنگ‌های کشور دیگر است، برای بالا بردن جذابیت و هیجان، به پخش فیلم و سریال هایی می‌پردازند که تمرکز اصلی بر روی خیانت است، همه به هم خیانت می‌کنند و هیچ اتفاقی نمی‌افتد و تبعاتی نیز ندارد و نشان دادن اینگونه از برنامه‌ها سبب می‌شود خیانت، زشتی خود را در خانواده از دست بدهد.
آینده خیانت در جامعه را چگونه می بینید؟
- با توجه به شرایط خاص جامعه مان، آینده درخشانی را در زمینه ازدواج نخواهیم داشت چرا که سیاستمداران و سیاستگذاران و متخصصان به این مسئله از دیدگاه علمی نگاه نمی‌کنند و آسیب‌شناسی دقیقی انجام نمی‌دهند که برمبنای آن راهکار ارائه دهند. فقط روش‌های ضربتی مقطعی است که نمی‌تواند عملکرد موفقی داشته باشد. چیزی که روی زمین است به زیر زمین خواهد رفت و از بین نمی‌رود و پنهانی‌تر خواهد شد.
زمانی که همسر با خیانت زن یا شوهرش روبرو شد، از منظر شما مناسبترین عکس العملی که باید نشان داد، چیست؟
- در ابتدا آرامش خود را حفظ کنند و سریع واکنش نشان ندهند. باید این اجازه را به خود بدهند چند روزی از این مسئله بگذرد و در فرصتی مناسب با همسرشان این موضوع را مطرح کنند، دلایل این اتفاقات را بررسی کنند، علت این رفتار را بیابند و نگاهی به رفتار و عملکردهای خودشان در زندگی مشترک داشته باشند. از تصمیم گیری‌های عجولانه بپرهیزند. بیشتر افراد وقتی با این وضع روبرو می‌شوند فوراً از طلاق حرف می‌زنند. بهترین کار این است بعد از ماجرا، سراغ مشاور بروند و مسائل را حل کنند و یک بازنگری در رابطه‌شان داشته باشند. با همه این موارد اگر دیدید شرایط زندگی فعلی‌تان سخت است، در نظر بگیرید اگر جدا شوید آیا شرایط بهتر می‌شود یا بدتر.
آیا ازدواج هایی را که بر اثر خیانت زن یا مرد تخریب شده است، می توان دوباره ترمیم کرد؟
- بله. البته به دلایل خیانت کردن بستگی دارد. مثلاً اگر دلیل خیانت سرد شدن روابط نسبت به هم باشند می‌توانند با کمک مشاور، رابطه را بهتر کنند. به هر حال خشم و عصبانیتی که در افراد قربانی خیانت ایجاد می‌شود با تأمل حل و فصل خواهد شد.
بهترین کمکی که به فرد آسیب دیده از بی وفایی همسر می‌توان کرد چیست؟
- باید به آنها گفت بلافاصله خودشان را محاکمه نکنند، مقصر نشمارند و قبول کنند این رفتاری است که رخ داده و حقشان است که دچار خشم و عصبانیت شوند. باید حتماً آن‌ها را به روانشناس ارجاع داد، چرا که مشاور به فرد آسیب دیده کمک می‌کند به این مسئله از نگاه واقع‌بینانه‌تر بنگرد. گاهی ممکن است این دسته از افراد دچار اختلالات افسردگی و اضطرابی شوند که نیاز به دارو درمانی دارند. باید به این اشخاص امیدواری داده شود احتمال ترمیم وجود دارد، هر چند که زمانبر است.
همسران چگونه باید زندگی‌شان را از خطر خیانت و بی‌وفایی همسران حفظ کنند؟
- اول اینکه زن و مرد باید در انتخاب همسر دقت کنند و فقط بر اساس یک بعد مانند زیبایی یا پول ازدواج نکنند چرا که در طول زمان این ابعاد در نظر زن و شوهر عادی می‌شود. پس باید حتماً یکسری اصول در انتخاب شریک زندگی‌شان در نظر بگیرند. دوم اینکه زمانی که زن و شوهر ازدواج کردند نباید فکر کنند حالا همه چیز درست است. زندگی مشترک نیاز به توجه و تقویت دارد. ازدواج مانند گیاهی است که باید به آن رسید تا رشد پیدا کند. وقتی دختر و پسر با یکدیگر ازدواج کردند مثل آن است نهالی را کاشته باشند و اگر آبیاری نشود، خشک می‌شود. توصیه‌ام این است که افراد پس از ازدواج خاطرات خوب خود را با یکدیگر مرور کنند و اینکه ازدواجشان براساس عشق و علاقه بوده است همیشه زنده نگهدارند.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1947
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 12
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 131
  • آی پی دیروز : 89
  • بازدید امروز : 209
  • باردید دیروز : 199
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 7
  • بازدید هفته : 495
  • بازدید ماه : 495
  • بازدید سال : 19,101
  • بازدید کلی : 558,380