loading...
سایت تفریح و سرگرمی،مطالب جنجالی،عکس ها و پست های فیس بوکی،استخدام،کاریابی،جوک،اس ام اس،اخبار،عکس،جدیدترین اخبار استخدامی،قیمت طلا و
مدیر بازدید : 86 سه شنبه 14 مرداد 1393 نظرات (0)
روحانی: امیدی به مساعدت آمریکا وجود ندارد
اخبار,اخبار سیاست خارجی , حسن روحانی
 
اخبار سیاست خارجی - روحانی: امیدی به مساعدت آمریکا وجود ندارد/راهکار ایران برای برقراری صلح پایدار در خاورمیانه
رییس‌جمهور در نشست اعضای کمیته فلسطین جنبش عدم تعهد پیامی صریح به امریکا داد.
حجت‌الاسلام و المسلمین حسن روحانی رییس‌جمهور کشورمان صبح امروز در نشست اعضای کمیته فلسطین جنبش عدم تعهد با بیان اینکه امیدی به مساعدت آمریکا وجود ندارد تصریح کرد: تا زمانی که آمریکایی ها در سیاست های اعلامی و اجرایی خود چشم بر واقعیت ها بسته و دفاع از ظالم را به عنوان رکن سیاست خارجی خود اعلام می کند ، امیدی به مساعدت آنان برای بهبود شرایط کنونی وجود ندارد. رئیس جمهور کشورمان اینگونه ناامیدی خود از تغییر مشی و شیوه امریکا را نشان داد.

با تاکید بر این‌که حضور اعضای این کمیته در اجلاس امروز نمایانگر اهمیتی است که دولت‌های عضو جنبش عدم تعهد برای کهنه‌ترین بحران حل نشده جهان معاصر یعنی موضوع فلسطین قائلند، اظهار کرد: امیدوار هستیم که نشست حاضر فرصتی مغتنم برای بررسی تحولات جاری در سرزمین‌های اشغالی به ویژه وضعیت غزه و همچنین همفکری همه اعضا برای یافتن راه‌های عملی به منظور یاری رساندن به مردم شجاع و مظلوم اسیر در چنبره توطئه‌های استعماری باشد.

وی با اشاره به حملات رژیم صهیونیستی به مردم فلسطین، اضافه کرد: با کمال تاسف رژیم صهیونیستی طی هفته‌های اخیر و در ماه مبارک رمضان با زیر پا گذاشتن اصول انسانی و قوانین بین‌المللی به ویژه حقوق بشر و حقوق بشردوستانه بین‌المللی، با بکارگیری پیشرفته‌ترین جنگ‌افزارها در جنگی بسیار ناعادلانه و نامتناسب سرزمین فلسطین و نوار غزه را هدف شدیدترین و بی‌رحمانه‌ترین حملات خود قرار داده است.

اهم اظهارات رییس دولت را به نقل از ایسنا بخوانید؛

* در این تجاوز جنایتکارانه ارتش رژیم کودک‌کش به شکلی کاملا هدفمند و برنامه‌ریزی شده سیاست همیشگی خود یعنی کشتار و نسل‌کشی یک ملت از طریق کشتار علنی و گسترده غیرنظامیان و انحدام مراکز غیرنظامی از جمله تاسیسات زیربنایی، مناطق مسکونی و مراکز درمانی و مدارس و مساجد و حتی گروه‌های امدادرسان و رسانه‌ای را ادامه داده است.

* کشته و مجروح شدن بیش از 10 هزار نفر از افراد غیرنظامی از جمله زنان و کودکان و آواره نمودن ده‌ها هزار نفر دیگر به همراه تخریب عامدانه کلیه زیرساخت‌های غزه دلیل محکمی بر این مدعا است.

* در چنین شرایطی کم‌تحرکی محسوس و برخورد انفعالی مجامع بین‌المللی به ویژه شورای امنیت سازمان ملل متحد در اعمال فشار بر رژیم صهیونیستی برای توقف جنایات ضدبشری آن جسارت و گستاخی این رژیم را به حدی رسانده است که در نهایت بی‌رحمی حتی مانع کمک‌های بشردوستانه و مواد غذایی و دارویی و تجهیزات درمانی به غزه برای تامین احتیاجات ضروری مردم بی‌پناه و مداوای مجروحان می‌شود.جنبش عدم تعهد به عنوان مجمعی بین‌المللی با ظرفیت‌ها و توانمندی‌های فراوان می‌تواند و باید در جهت تحقق صلح حقیقی و عدالت اجتماعی در راستای حقوق مسلم ملت مظلوم فلسطین گام‌های اساسی و مستحکم خود را بردارد.

* بیش از شش دهه است مردم فلسطین از حقوق اولیه خود در زمین آباء و اجدادی خویش مرحومند و تحت شدیدترین فشارها قرار دارند و از حملات رژیم صهیونیستی وحشیانه رنج می‌برند.

*تفاوت بی‌عملی و بی‌اعتنایی شورای امنیت که یکی از دلایل اصلی آن همدستی و همراهی برخی از اعضای دائم این شورا با رژیم صهیونیستی است که این رژیم را در تداوم جنایت‌هایشان گستاخ‌تر کرده است به گونه‌ای که درصدد برآمده است که با آتش‌افروزی خودخواسته بخشی از مردم مظلوم فلسطین و سرزمین قطعه قطعه شده و اشغال شده فلسطین را در بدترین شرایط ممکن قرار دهد.

* از این رو جنبش عدم تعهد بر اساس موازین بنیادی خود در فضای بی‌عملی حاکم بر سازمان ملل متحد آستین همت را بالا زده و برای توقف روند جنایات جنگی و نسل‌کشی رژیم اشغالگر صهیونیستی و احقاق حقوق عادلانه مردم بی‌گناه فلسطین وارد عمل شد.

*بی‌عملی و بی‌اعتنایی شورای انمیت و سازمان ملل متحد در فاجعه فلسطین و به ویژه غزه نماد آشکار بی‌عدالتی در شورای امنیت است. استمرار بحران خاورمیانه ناشی از بی‌توجهی و سکوت جامعه بین‌المللی در قبال عامل اصلی بحران یعنی اشغال سرزمین‌های فلسطینی توسط رژیم صهیونیستی است که به ویژه با همراهی برخی اعضای دائم شورای امنیت که در سیاست‌های اعلامی و اجرایی خود چشم بر واقعیت‌ها بسته و دفاع از رژیم صهیونیستی به هر قیمتی را به عنوان رکن رکین سیاست خارجی و منطقه‌ای خود اعلام می‌کنند هیچ امیدی به مساعدت آنان برای بهبود شرایط کنونی وجود ندارد.

* ما بحران غزه را جزئی از سیاست ثابت و مستمر رژیم اشغالگر و جنایتکار رژیم صهیونیستی می‌دانیم که هدف آن ادامه اضمحلال تدریجی و زدودن هویت ملت فلسطین از طریق تغییر بافت جمعیتی و جغرافیایی سرزمین‌های فلسطینی به ویژه بیت‌المقدس و ایجاد شهرک‌های غیرقانونی یهودی‌نشین بر سرزمین‌های اشغالی است.

* جمهوری اسلامی ایران بر این باور است که درگیری‌ها و اختلافات درازمدت خاورمیانه و برقراری صلحی عادلانه و پایدار در منطقه جز از طریق حل و فصل مشکل فلسطین و پایان دادن به اشغال سرزمین‌های اشغالی و اعطای حق تعیین سرنوشت به ملت فلسطین، بازگشت آوارگان به سرزمین آبا و اجدادی خویش و تشکیل دولت یکپارچه فلسطینی به پایتختی قدس شریف در بستر برگزاری یک همه‌پرسی با شرکت تمام اقوام و ساکنین تاریخی این سرزمین به سرانجامی نخواهد رسید.

*جمهوری اسلامی ایران از ابتدای وقوع بحران اخیر در غزه تمام ظرفیت خود را برای رفع ظلم و محاصره اعمال شده علیه مردم فلسطین مورد استفاده قرار داده است. در فضای بی‌عملی کنونی سازمان ملل متحد به ویژه شورای امنیت، مشارکت موثر کشورهای عضو جنبش عدم تعهد به منظور اعمال فشار بر شورا و سازمان ملل متحد برای اتخاذ اقداماتی موثر با هدف توقف هر چه سریعتر کلیه عملیات تجاوزکارانه ارتش رژیم صهیونیستی و رفع فوری و کامل حصر علیه مردم غزه ضرورتی انکارناپذیر برای جنبش عدم تعهد است.

*تردیدی نیست ملت فلسطین با درک درست واقعیات و بهره گیری از تجربه بیش از شش دهه رویارویی با اشغالگران اینک با اتکا به توانایی‌های ذاتی خویش راه خود را در استقرار مقاومت تا احقاق کامل حقوق حقه مردم فلسطین می‌داند و بر دوستداران و یاران فلسطین نیز واجب و لازم است تا به تبعیت از خواست این ملت رشید و بزرگ همانند گذشته در این مسیر گام بردارند.
مدیر بازدید : 63 سه شنبه 14 مرداد 1393 نظرات (0)
ميراث شوم بدهي ۲۵۰هزار ميليارد توماني

 

اخبار ,اخبار اقتصادی ,بدهي دولت به پيمانکاران
 
اخبار اقتصادی - ميراث شوم بدهي ۲۵۰هزار ميليارد توماني
به گفته وزير اقتصاد در حال حاضر بدهي دولت به پيمانکاران بين ۳۰ تا ۴۰هزار ميليارد تومان است. فارغ از اين نکته ظريف که ميزان دقيق بدهي دولت به پيمانکاران و در مجموع کل بدهي هاي دولت آن قدر غيردقيق و غيرشفاف است که به گفته نيلي مشاور اقتصادي رئيس جمهور يک ماه پيش هيئت دولت مصوب کرده است که يک دفتر در وزارت اقتصاد تشکيل شود تا حساب هاي دولت را نگه داشته و بدهي ها را دربياورد.
حتما ماجراي دزدي که نيمه شبي مقابل در مغازه اي نشسته بود و مشغول بريدن قفل در بود را شنيده ايد و مي دانيد که اين دزد در پاسخ به سوال رهگذري که پرسيد چه مي کني گفت: «ساز مي نوازم». فرد رهگذر پرسيد: «پس چرا صداي آن درنمي آيد؟» دزد پاسخ داد: «صداي آن فردا درخواهد آمد!» کجروي در عرصه اقتصاد هم به سان دزدي نيمه شب است که صداي آن روز بعد درمي آيد و همگان مي‌فهمند که نيمه شب گذشته چه اتفاقي افتاده است. شايد امروز همان فردايي باشد که بايد صداي گوشخراش تخلفات و کجروي هاي اقتصادي ديروز را شنيد.
 
اواخر هفته گذشته وزير اقتصاد در جلسه اي که مهمترين محور خبري آن براي عموم مردم حذف يارانه ۱۰ميليون پردرآمد بود، خبري اعلام کرد که در سايه خبر يارانه اي اش کمتر ديده شد و آن هم خبر بدهي ۲۵۰هزار ميليارد توماني دولت بود. اگرچه نمي توان همه اين بدهي را ميراث دولت گذشته دانست اما بدون ترديد دولت گذشته در کنار بي انضباطي هاي مالي ديگر، سهم قابل توجهي در اين حجم گسترده بدهي دارد.

توجه به آثار زيانبار اين بدهي گسترده بر اقتصاد کشور از اين جهت ضروري است که بدهي دولت به بخش هاي مختلف بيش از اين که آثار فوري داشته باشد اثرات ميان مدت و بلندمدت مخربي بر اقتصاد کشور دارد. اگر سهم تحريم ها را در بروز رکود تورمي در اقتصاد ايران در حد يک تکانه و جرقه بدانيم (چنان که در بسته دولت براي خروج از رکود نيز چنين تحليل شده است) يکي از عوامل زمينه ساز رکود قطعا بدهي دولت به بخش هاي مختلف از جمله پيمانکاران است.

به گفته وزير اقتصاد در حال حاضر بدهي دولت به پيمانکاران بين ۳۰ تا ۴۰هزار ميليارد تومان است. فارغ از اين نکته ظريف که ميزان دقيق بدهي دولت به پيمانکاران و در مجموع کل بدهي هاي دولت آن قدر غيردقيق و غيرشفاف است که به گفته نيلي مشاور اقتصادي رئيس جمهور يک ماه پيش هيئت دولت مصوب کرده است که يک دفتر در وزارت اقتصاد تشکيل شود تا حساب هاي دولت را نگه داشته و بدهي ها را دربياورد، همين ميزان بدهي اعلام شده دولت به پيمانکاران دومينويي از بدهي هاي پيمانکاران به ساير بخش ها و از جمله بانک ها را ايجاد کرده است. بر اين اساس اگر بخش قابل توجهي از معوقات بانکي بخش خصوصي را ناشي از بدهي دولت به بخش خصوصي بدانيم پر بيراه نيست.

اهميت اين بدهي گسترده براي بخش خصوصي نحيف اقتصاد ايران اين است که دو مينويي از بدهي ها را به دنبال خود ايجاد مي کند. چنان که پيمانکار طلبکار از دولت به دليل استنکاف دولت از پرداخت بدهي خود به بخش هاي ديگر بدهکار مي شود و نمي تواند مطالبات خود به ديگر بخش ها را بپردازد و اين زنجيره بدهي ممکن است تا چند مرحله ادامه يابد و چندين واحد اقتصادي را درگير کند و در پي آن موجي از رکود فعاليت هاي اقتصادي، بيکاري، ورشکستگي، افزايش چک هاي برگشتي و ساير پديده هاي مخرب اقتصادي را به دنبال داشته باشد.

به همين ترتيب بدهي به تامين اجتماعي و صندوق بازنشستگي، موجب زيان دهي اين مجموعه ها و کاهش تدريجي کيفيت خدمات ارائه شده توسط اين بخش ها به بازنشستگان مي شود. از سوي ديگر بانک ها نيز در پي بدهي هاي تاديه نشده دولت، با کاهش توان تسهيلات دهي مواجه مي شوند و بر شدت رکود در اقتصاد کشور مي افزايند. به اين ترتيب لازم نيست براي درک چگونگي کاهش نرخ رشد اقتصادي به منفي 5.4 درصد و منفي 2.2 درصد در سال هاي ۹۱ و ۹۲ فقط به سراغ تحريم ها برويم، بلکه با نگاهي به اثر رکودي و مخرب بدهي هاي پرداخت نشده دولت بر اقتصاد مي توان در کنار تحريم ها، براي اين عامل نيز نقشي قابل تامل در بروز رکود قائل شد.

در هر صورت ضرورت توجه به ۳ نکته در اين باره ضروري است:
۱ - عاملان بروز و تشديد اين پديده مخرب بايد هم از منظر نخبگان اقتصاد و همچنين حتي از منظر قضايي و مسئوليت قانوني مدعي العموم مورد سوال و بازخواست قرار گيرند.

۲ - با ارائه يک برنامه زمان بندي شده اين بدهي ها بازپرداخت شود تا موج گسترده بدهي هاي ايجاد شده پس از آن نيز که بسياري از فعالان اقتصادي را بدهکار بانک ها يا ساير فعالان اقتصادي کرده است، محو شود.

۳ - تدابير لازم براي اصلاح قوانين و تشديد نظارت بر عملکرد بودجه اي و مالي دولت به نحوي فراهم شود تا اجازه ندهد بدهي هاي دولت به بخش هاي مختلف از حد مجاز و منطقي فراتر رود.
مدیر بازدید : 90 سه شنبه 14 مرداد 1393 نظرات (0)
چرا خاتمي و ناطق نوري كناره گرفته‌اند؟
اخبار,اخبار سیاسی ,محمد خاتمي
 
اخبار سیاسی - چرا خاتمي و ناطق نوري كناره گرفته‌اند؟
از يك طرف مي‌توان اين را نوعي نگاه واقع‌گرايانه به عرصه سياست بدانيم كه به گونه‌اي طراحي شده كه موقعيت لازم را براي ايفاي نقش چنين افرادي فراهم نمي‌آورند و از طرفي ديگر نيز با توجه به شناختي كه اين دو شخصيت از عرصه سياست دارند فضا را براي سياست‌ورزي خود در ايفاي نقش جدي و پررنگ در عرصه سياست كشور مهيا نمي‌بينند.
در يك ماه اخير شاهد موضع‌گيري يكسان از دو چهره محبوب عرصه سياسي كشور بوده‌ايم. تصميم مهم و قابل توجهي مبني بر اينكه ديگر قصد بازگشت به قدرت را ندارند كه ابتدا توسط سيد محمد خاتمي مطرح شد و اكنون نيز اين موضع توسط علي‌اكبر ناطق نوري اعلام شده است. به نظر مي‌رسد شاهد يك نوع واقع‌گرايي در سپهر سياسي كشور هستيم كه اين دو نمونه اخير به نوعي نشان از واقعيت سياست و سياست‌ورزي در جمهوري اسلامي دارد.

با نگاهي گذرا به كارنامه آقايان محمد خاتمي و ناطق نوري درمي‌يابيم كه هر دو اين شخصيت‌ها سوابق بسيار درخشاني از همراهي با ديدگاه‌هاي حضرت امام (ره) و انقلاب اسلامي دارند كه انسجام و شكل‌گيري اين شخصيت‌ها خاستگاه قابل دفاعي دارد و در نخستين برهه از پيروزي انقلاب اسلامي نيز حضورشان در عرصه سياست در حوزه‌هاي اجرايي و در همراهي با ديدگاه‌ امام (ره) كاملا ملموس است. حضور در كابينه مهندس موسوي و پس از آن عضويت در مجلس شوراي اسلامي و ايفاي نقش هر كدام در رياست دو قوه مجريه و مقننه كشور گواه بر نقش تاثيرگذار آنها در اجراي امورات كشور است.

اكنون نيز اين دو چهره در اوج موقعيت اجتماعي و با كوله‌باري از تجربه از سرمايه‌هاي بزرگ جمهوري اسلامي به حساب مي‌آيند. اما اينكه امروز شاهديم كه اين دو شخصيت سياسي در اوج پختگي سياسي و محبوبيتي، اينچنين خود را بازنشسته از عرصه سياست اعلام مي‌كنند، از يك طرف مي‌توان اين را نوعي نگاه واقع‌گرايانه به عرصه سياست بدانيم كه به گونه‌اي طراحي شده كه موقعيت لازم را براي ايفاي نقش چنين افرادي فراهم نمي‌آورند و از طرفي ديگر نيز با توجه به شناختي كه اين دو شخصيت از عرصه سياست دارند فضا را براي سياست‌ورزي خود در ايفاي نقش جدي و پررنگ در عرصه سياست كشور مهيا نمي‌بينند.
 
اين موضوع با دادن يك فرصت مناسب بايد فراهم شود تا پرسيده شود كه سابقه سياست كشور از نگاه اين دو شخصيت چگونه ديده مي‌شود و دلايلي كه علاقه‌‌مندي يا حضور در سياست را مناسب نمي‌بينند، چيست؟ در حالي كه شايد از موضع بنده به عنوان فعال سياسي احساس مي‌شود زمان براي بازنشستگي سياسي دو چهره مطرح هنوز فرا نرسيده است.
حال اگر وجود اين چهره‌ها براي يك حضور پررنگ در عرصه سياست ممكن است سخت ارزيابي شود اما حضور آنان در اتاق فكر و فضاي سياسي به عنوان نسل تاثيرگذار در بيان مواضع و اعلام نظر و ساماندهي دو حوزه اصلاح‌طلبي و اصولگرايي به نظر مي‌رسد مي‌تواند ايفاگر نقش‌هاي جدي باشد. اين مهم به‌ويژه در طيف اصولگرايان با اتفاقي كه براي آيت‌الله مهدوي‌كني پيش آمد به عنوان يك چهره تاثيرگذار در جريان اصولگرايي و موقعيتي كه در جامعه روحانيت مبارز داشت نقش شناخته شده ناطق‌نوري در جريان سياسي مي‌تواند تاثيرگذار باشد و اين روند براي محمد خاتمي نيز به عنوان محوري‌ترين عضو جريان و تشكل اصلاح‌طلب به همين شكل مي‌تواند صورت بگيرد.

مانند آنچه كه امروزه سيد محمد خاتمي در شوراي مركزي اصلاح‌طلبان طراحي كرده انتظار مي‌رود كه علي اكبر ناطق‌نوري نيز بعد از اعلام بازنشستگي خود همين سبك و سياق را در پيش بگيرد و از اين بابت شايد بتوانيم به يك مجمع متشكل از دو جريان سياسي كه اوج آن شكل‌گيري احزاب فراگير اصولگرا و اصلاح‌طلب با محوريت آقايان خاتمي و ناطق نوري است، برسيم.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1947
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 234
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 390
  • آی پی دیروز : 36
  • بازدید امروز : 6,991
  • باردید دیروز : 56
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 6,991
  • بازدید ماه : 10,067
  • بازدید سال : 28,673
  • بازدید کلی : 567,952