loading...
سایت تفریح و سرگرمی،مطالب جنجالی،عکس ها و پست های فیس بوکی،استخدام،کاریابی،جوک،اس ام اس،اخبار،عکس،جدیدترین اخبار استخدامی،قیمت طلا و
مدیر بازدید : 67 سه شنبه 03 تیر 1393 نظرات (0)

اس ام اس خاطره های عاشقانه و غمگین

تو خیسِ بارانی

اما من مثل اتاق زیر شیروانی پُر از خاطره بارانم …

طب سوزنی عجیبی ست مرور خاطراتت

تمام سوزن ها یکجا در قلب آدم فرو می رود !

طوری خاطره بسازید که

بعد از شما هم بتواند زندگی کند …

تمام خاطراتمان را مرور کرده ام

زیر همه ی اشک هایم خط کشیده ام

همه ی صبرم را “حفظ” کرده ام

فقط دعایم کن که در “امتحان” نبودنت “رد” نشوم !

روزی خواهیم فهمید

از زندگی هیچ نداریم جز خاطره ای که رهایمان نمیکند …

تو مال من بودی اما صاحبت کسی دیگر شد

تمام سهم الارث من از تو “خاطراتت” شد !

عشق هیچگاه نمی میرد

تنها از لبخند به اشک

از اشک به خاطره

و از خاطره به لبخند تغییر ماهیت میدهد !

وقتى حالت خوب نیست

خاطره ها زودتر از همه میان عیادتت …

تقصیر از من است

آن زمان که گفتی قول بده همیشه کنارم بمانی

یادم رفت بپرسم کنار خودت یا خاطره هایت !

به خاطراتت بگو اینقدر توی دست و پای من نباشند

دیروز یکبار دیگر جلوی همان نیمکت همیشگی زمین خوردم !

تو نیستی و خاطراتت ضعیف گیر آورده اند !

اشک تنها خاطره ایست که این روزها از تو به “یادگار” دارم !

ما خاطره ها را می سازیم

و خاطره ها ما را ویران می کنند …

جز خاطره ، هرکه رفت باز نیامد !

ﭘﺸﺖ ﻫﺮ ﺗﻮﭖ ، ﮐﻮﺩﮐﯽ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ

ﭘﺸﺖ ﻫﺮ ﺧﺎﻃﺮﻩ ، ﺍﺷﮑﯽ …

ضربدر هاى قرمز میزنم به خاطراتم این روزها

که یادم بماند که یادم نماند این روزها …

می خواهم مُچاله و خیس در آغوشش بمانم !

از پهن شدن بر بند خاطرات بیزارم …

قبل از اینکه بیایی خواب نمیدیدم

قبل از اینکه بروی هم …

اما چند وقتی است با چشمانی باز

نیمه های روز و حتی ایستاده میان هجوم آدمها هم خواب می بینم !

خواب هایی واضح ، روشن و با جزئیات و تلخ !

دیگر خاطرت عزیز نیست ولی خاطراتت …

چه بیهوده اختراع شد
سَم ، شکنجه ، تیغ ، چوبه ی دار و امثال اینها !

وقتی یک خاطره می تواند نفست را بند بیاورد

زمین گیرت کند

تو را به گریه بیندازد

خونت را به جوش آورد و …


قرار بگذار

هرجای دنیا که باشی به دیدار تو خواهم آمد

چمدان خاطره ها را هم خواهم آورد …

اگر خاطره های خوب می مانند

پس آسوده خاطرباش که همیشه در خاطرم می مانی !

کاش میشد خاطرات را جمع کرد

و در حیاط خلوت خانه آتش زد تا خاکسترش را باد ببرد !

من خاطرت را می خواستم نه خاطره ات را

و دریغا که سهم من از تو ، شد کوله باری از خاطره

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1947
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 80
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 113
  • آی پی دیروز : 36
  • بازدید امروز : 138
  • باردید دیروز : 73
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 782
  • بازدید ماه : 782
  • بازدید سال : 19,388
  • بازدید کلی : 558,667